جمعه بیست و نهم شهریورماه سال 1398  06:10 بعد از ظهر


در روزگار تمامیت‌خواهی استالین، بسیاری از روشنفکران غربی به شوروی دعوت شدند تا عظمت ‏پیشرفت و توسعه کشور را ببینند. برخی از این روشنفکران، در دیدارهایی که از جاهای منتخب حکومت ‏داشتند، فریب خوردند و پس از بازگشت از سفر، گفتند و نوشتند که تاریخ جدیدی در شوروی در حال ‏رویدادن است. بعدها مشخص شد که مسیر و مقصد مورد بازدید به طرز عجیبی فقط برای نمایش دستکاری ‏شده‌اند. در یک مورد، مسیر فرودگاه تا شهر با درختان و چمن‌های مصنوعی تزیین شده‌بودند. در میان این ‏روشنفکران، راسل فریب نخورد و چهره واقعی شوروی را رونمایی کرد. اطرافیان استالین جواب دادند که با ‏آن همه پذیرایی، راسل نمک‌ناشناسی کرده است. حالا، با اسناد جدیدی که منتشر می‌شوند، می‌توان ارزش ‏و اهمیت کار بزرگ پوپر – جامعه‌ی باز و دشمنانش – را بیشتر دانست که چگونه آرمانشهرگرایی از ‏افلاطون تا مارکس را کالبدشکافی کرد.وجه مشترک همه‌ی نظام‌های اتوپیاگرا، ایجاد زندانی‌است به وسعت ‏کشور تحت سلطه‌ی خود.‏
ریچارد استایتز در کتاب «رؤیاهای انقلابی: رؤیاهای آرمانشهری و زندگی آزمایشی در انقلاب روسیه»، ابعاد ‏جدیدی از ایده‌های ناکجاآبادی حکومت استالین را رونمایی کرده‌است.تصمیم بر ساختن منازل اشتراکی ‏گرفته‌اند. طراحان هم طرح‌های خود را معرفی کرده‌اند. کوزمین یکی از این طراحان است.این طرح، ‏روحیه زندگی کمونیستی را رواج می‌داد و عادات خرده‌بورژوایی و فردگرایانه، خودپسندی و ... را حذف می‌کرد. ‏اعتقاد بر این بود که زندگی و خانواده خصوصی، «تازیانه‌ای است که زندگی بزرگ‌سالان و کودکان را به‌یکسان از شکل می‌اندازد». بچه‌ها هم در ساختمان‌های کناری اسکان داده می‌شدند و والدین از طریق ‏یک راهرو به دیدار آنان می‌رفتند. منازل با یک در واسطه به هم راه داشتند. بعد، اگر زن و شوهری از هم ‏جدا می‌شدند، این در قفل می‌شد تا مشکلات ناسازگاری‌های بعدی حل شوند. افراد مجرد هم به تعداد ‏شش‌نفر در یک اتاق اسکان داده می‌شدند. اما زندگی اشتراکی جدول زندگی هم داشت دقیقا مانند زندگی ‏در یک پادگان نظامی و امنیتی. ساعت ده شب، خاموشی زده می‌شد و شش صبح وقت بیداری بود. فعالیت‌های ‏انسان کمونیستی در فاصله شش صبح تا ده شب حقیقتا نوآورانه بوده مثلا:‏
‏-‏  ورزش صبح‌گاهی 5 دقیقه؛
‏-‏  دستشویی 10 دقیقه؛
‏-‏  هفت صبح تا سه بعدازظهر، کار در معدن؛
‏-‏  از تن درآوردن لباس 10 دقیقه؛
‏-‏  شستشو 8 دقیقه؛
 استراحت 3 دقیقه؛
‏-‏  پوشیدن لباس بیرون 5 دقیقه.‏

جدول زندگی اشتراکی کوزمین، البته دو صفحه از کتاب را پر کرده و به این کوتاهی نیست. ظاهرا، ‏روابط جنسی و زناشویی هم جایی در این نوع زندگی نداشته. احتمالا بچه‌دار شدن چیزی بوده ‏مثل گرده‌افشانی گیاهان، از همان نوعی که در سریال‌های تلویزیونی ما رواج دارد!!. ‏

‏ کتاب با ترجمه افشین خاکباز  توسط نشر نو + آسیم  در سال 1398 روانه بازار شده‌است.‏

https://t.me/khayyamabbasee


  • آخرین ویرایش:جمعه بیست و نهم شهریورماه سال 1398
نظرات()   
   
سه شنبه نوزدهم شهریورماه سال 1398  07:10 بعد از ظهر


دراکولیچ در کتاب «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم»، ‏بخشی را به وضعیت نیازهای ابتدایی مردم و به خصوص زنان ‏اختصاص داده. حکومتهای کمونیستی اروپای شرقی پیش از ‏فروپاشی در سال 1989، حکومتهای توتالیتری بودند که از یک ‏سو ادعای بهشتی کردن دنیا را داشتند، و از سویی، از تهیه ‏احتیاجات ابتدایی مردم درمانده بودند. برای ما باورش آسان ‏است که حکومتی نتواند شیرخشک، ماست، شکر یا نوار ‏بهداشتی زنانه، کاغذ توالت و مسکن تهیه کند( تهیه و نه ‏تولید). دراکولیچ، سخنی از سر حکمت گفته. اینکه در زندگی ‏ذیل حکومتهای توتالیتر، دنیای سیاست، انتزاعی نمی شود و ‏آدمیان ناچاراند مستقیم چنگ در چنگ سیاست بندازند و با آن ‏مواجه بشوند. مقابله با حکومتی که عین مرض طاعون ‏است.تصورش آشناست: انسانی بدون برخورداری از حمایت ‏قانون، بدون حمایت صنف، اتحادیه، انجمن، حزب، باشگاه و ‌‏...؛ در مقابل حکومتی که اقدام اول و آخرش، قوه قهریه ‏است.دراکولیچ می گوید ما ناچار بودیم مستقیم با سیاست رو ‏در رو بشویم چون راه دیگری نداشتیم. سیاست « به صورت ‏نیرویی خشن، بی رحم و آشکار باقی می ماند که تمام چند و ‏چون زندگی ما را تعیین می کند.چه بخوریم، چطور زندگی ‏کنیم و کجا زندگی کنیم». در این مبارزه، به نظر می رسد که ‏حکومت استیلای مطلق دارد. در این نبرد نابرابر، فرد فرد آدمها ‏یا قربانی و معدوم می شوند یا در خلوت، ترس هایشان را می ‏لیسند. اما به روایت دراکولیچ، چنین حکومتی پیش از آن که در ‏عرصه ی ایدئولوژی و فلسفه سیاست شکست بخورد،«در حیطه ‏امور پیش پا افتاده زندگی روزمره» شکست می خورد.در این ‏کتاب از قول یوگنی یوتوشنکو ( شاعر شوروی) نقل شده که در ‏برلین شرقی، وقتی زنی بیست جور سوسیس را یکجا دیده، ‏غش کرده. وقتی به هوش آمده، پرسش ساده ای داشته اما ‏پاسخی پیچیده: چرا؟. اخه چرا؟.‏
ما از «فقر فلسفه»، «فقر فلسفه سیاست» و بیشتر، از «فقر فلسفه ‏آزادی» رنج می کشیم. ما بر خلاف غربی ها که فراوان در بیان ‏و تبیین فلسفه آزادی نوشتند و ابتدا آن را به صورت انتزاعی ‏تئوریزه کردند، فلسفه و فیلسوف «آزادی و سیاست» نداریم. در ‏روزگار ما، به نظر می رسد آزادی انسانها و جان انسانها چنان از ‏منزلت و حرمت افتاده که هم ردیف چیزی چون قطعات ماشین ‏یا ادکلن اصل یا شیرخشک فاسد نشده، نشسته است.ما که ‏مفتخریم که «در سیاست دخالت نمی کنیم»؛ ما که از فلسفه ‏انتزاعی در مورد سیاست و آزادی محرومیم؛ به نقطه ای رسیده ‏ایم که خودکشی و خودسوزی دیگران برای داشتن ابتدایی ترین ‏و کمترین حق زندگی اجتماعی را چیزی چون مایحتاج روزمره ‏می بینیم.طرح ‏این یادداشت برای توجه‌دادن به خودسوزی «سحر خدایاری، دختر آبی» است.



  • آخرین ویرایش:سه شنبه نوزدهم شهریورماه سال 1398
نظرات()   
   
آخرین پست ها

مرگ در سال‌های دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399

علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399

انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399

دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399

زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399

زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399

سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399

رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399

عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399

کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399

لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399

خش‌خش ِ خنده‌های اشک‌آمیز برگ‌های پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399

شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399

دروغ‌زن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399

سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399

تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399

داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399

با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399

سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399

کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399

خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399

سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399

تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399

ما در کدامین جهان زندگی می‌کنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399

دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398

تعریضی بر واکنش آیت‌الله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398

دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398

مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398

«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی می‌شوند؟».‏..........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398

جامعه‌شناس تحمل‌ناپذیر است!‏..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398

همه پستها

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات