جمعه پانزدهم تیرماه سال 1397  10:59 قبل از ظهر

در یکی از کانال های تلگرامی کتابی دیدم با این عنوان: « عارف جان سوخته؛ داستان شورانگیز زندگی مولانا» از نویسنده ای دوملیتی : نهال تجدد.

کتاب به صورت داستانی نوشته شده و پر است از اطلاعات اشتباه در مورد زندگی و نیز تفسیرهای عجیب و غریب از تفکرات مولانا.

این یادداشت را از این بابت نوشتم که مترجم این کتاب، خانم مهستی بحرینی است. از همه ی ترجمه های خانم بحرینی که بگذریم، ترجمه ی او از هستی و نیستی سارتر برای پرباری کارنامه ی حرفه ای اش کفایت می کند.بحرینی با ترجمه کتاب مهم سارتر، کاری کرده کارستان.افسوس می خورم که بحرینی با چنان توانایی در ترجمه، چرا چنین متن کم ارزشی را برای ترجمه انتخاب کرده.حیف...


  • آخرین ویرایش:جمعه پانزدهم تیرماه سال 1397
نظرات()   
   
جمعه هشتم تیرماه سال 1397  11:19 بعد از ظهر

 والتر بنیامین، مدتی همنشین برشت بود.هر دو به علاوه متفکران اگزیستانسیالست دیگری مانند سارتر و آرنت دلهره ی وجود و آزادی داشتند.هر چه در عوارض جنگ های جهانی اول و دوم بررسی بیشتری بشود، معلوم تر می شود که این متفکران، تا چه اندازه تیزبین بودند و تا چه اندازه اصل کرامت انسان برای شان مهم بود که روی مفهوم «وجود» تمرکز کردند. صرف نظر از علل سیاسی، فرهنگی و جامعه شناختی، برای این متفکران مهم بود که چگونه از فرهنگ اعلای آلمان، نازیسم سر برآورد،عوارضی که آن وضعیت به وجود تحمیل کرده بود،پریشانی خاطر و آشفتگی فکری و احساسی هم برای شان داشت.بی جهت نبود که آرنت به عنوان خبرنگار در دادگاه نورنبرگ حاضر شد تا ببیند که چه اتفاقی در وجود آدمی می افتد که به این نقطه نظر می رسد تا جمعیتی انبوه را در آشویتس به کام مرگ بفرستد بدون هیچ عذابی در درون؛ که چگونه انسانی تسلیم محض مافوقش بشود و تمام و کمال، جسم و روان خود را تسلیم پیشوایی چون هیتلر یا موسولینی می کند.

بنیامین که دست آخر و پس از در به دری ها، نتوانست آن وضعیت را تحمل کند و دست به خودکشی زد، گفته بود که ما میراث انسانی را یکی پس از دیگری از دست داده ایم و فقیر شده ایم.

راست می گفت.اروپا فقیر شده بود، چون ( از یک منظر)، اصل کرامت انسانی، توسط حکومت های توتالیتر نشانه گرفته شده بود و اکثزیت مردم هم دچار انفعال شده بودند.

این روزها و این روزگار، ما هم فقیر شده ایم و هر روز، میراث انسانی مان را یک به یک به فراموشی می سپاریم.این صحنه را در ذهن تان مجسم کنید:

مردی به حدود 40 سال را دیدیم جلوی ورودی یک رستوران شیک ایستاده بود و با ولع خاصی مردمی را تماشا می کرد که مشغول خوردن شام بودند. از ظاهرش، گرسنگی و آشفتگی و پریشانی و بدبختی و فلاکت می بارید.پیدا بود که گرسنگی امانش را بریده. اینکه دیگران او را می دیدند یا چگونه در موردش داوری می کردند، برایش اهمیتی نداشت. ما مدتی در سایه ایستادیم تا واکنش رهگذران را ببینیم. از آن همه رهگذر شیک پوش که از ماشین های چند ده و چندصد میلیونی پیاده می شدند، از آنهایی که با شکمی سیر از رستوران بیرون می آمدند، از میان آنهایی که با عجله وارد رستوران می شدند، بالاخره یک نفر از مرد پرسید که گرسنه ای؟. جوابش بله بود. دعوتش کرد به یک وعده غذا. مرد نپذیرفت.گفت ساندویچ برایم بگیر. گفت  یک وعده غذا را باید تنهایی بخورم. اگر چندتا ساندویچ برایم بگیری، شامی هم برای زن و بچه هایم می برم.آنها هم چندروز است غذا نخورده اند.شاهد بودیم که رهگذر با مرد راهی ساندویچ روبروی رستوران شدند.

لیبرالیسم اگر هوادار بسیاری در جهان دارد، هم از این روست که کرامت انسانی را به عنوان یک اصل مهم پذیرفته و برای اعتلای این کرامت تلاش می کند.

از زبان بنیامین بگویم که ما را فقیر کردند.کرامت را از ما گرفتند. در بی کرامتی، نسبت به هم بی تفاوت شدیم. در مواجهه با اضمحلال کرامت و وجود انسان،منفعل شدیم.ما را از اصل انسان بودن انداختند.سرمایه های انسانی یعنی میراث جهانی اخلاق را از ما ربودند.دزدانی که با چراغ آمدند، گزیده ترین کالای ما را در غفلت و خواب ربودگی مان بردند.

ما فقیریم. همه فقیریم.هم فقرای مان و هم اشراف مان به یک اندازه فقیریم.این آشویتس اتفاق افتاده اما به شیوه ای آرام. راست گفت آدورنو که پس از آشویتس، تغزل بی هوده کاری است.

ما مفلوکیم....


  • آخرین ویرایش:شنبه نهم تیرماه سال 1397
نظر شما()   
   
یکشنبه سوم تیرماه سال 1397  10:21 بعد از ظهر

روزهای پایانی سال 96 کتاب کوچکی به دستم رسید به نام «در برابر استبداد». کتاب را با سرعت خواندم با این نیت که در فرصتی دیگر، با حوصله بخوانمش. امروز این فرصت دست داد.کتاب در واقع، یادداشت های مجازی آقای اسنایدر بوده و چون هم هنگام بوده با انتخابات سال 2016 در ایالات متحده، مطالبش، چندوچونی است در مورد رویدادهای تاریخ معاصر.اسنایدر معتقد است با انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری امریکا، پتانسیل فروغلتیدن مردم به سمت استبداد و انفعال و تسلیم در برابر مستبد به طرزی ناگهانی به وجود آمده است.مثال های تاریخی ای هم که از تاریخ معاصر آورده (جنگ های اول و دوم، شکل گیری محور متحدین، چگونگی موفق شدن فاشیسم در ایتالیا و آلمان، مقاومت یا تسلیم مردم و ...)، و نیز استناد به تئوریسین های ضد خشونتی مانند آرنت و کولاکوفسکی، درس هایش برای آموختن نحوه مقابله با استبداد و مستبد را بسیار آموختنی کرده.

       یکی از مفاهیمی که در این کتاب به کار رفته، مفهوم «وضعیت اضطراری» است. این مفهوم مهم نزد اشمیت و آگامبن هم بسیار مهم محسوب شده.اینکه فرد مستبد ( که منظور اسنایدر از مستبد ، حاکم مستبد است) و مجموعه ی اطرافیانش، مرتب و مکرر تلاش کنند تا کشور را در وضعیت استثنایی و اضطراری نشان دهند. در وضعیت اضطراری، هر امر اجتماعی  به ضد خود تبدیل می شود؛ اسثنا تبدیل به قاعده و قانون می گرد؛ استفاده از خشونت و زور عریان برای حکومت معمول فرض می شود؛ اعتراضات سیاسی و صنفی، هم نوایی با دشمن مفروض شناخته می شوند؛ قانون جاری معلق می شود؛ دادگاه ها، احکام غیرقانونی و عجیب و غریب صادر می کنند؛قوانین حاکم بر زندگی روزمره تعطیل می شوند؛دخالت در زندگی خصوصی افراد جامعه مجاز دانسته می شود؛ دایره ی خودی و غیرخودی پر رنگ و غلیظ می شود؛ارتباطات بین فردی آدمها به خاطر گسیل جاسوسان حکومت دچار اختلال می شوند؛ تبلیغات حوزه ی حاکمیت، بر پیش آمد نزدیک جنگ با دشمن تمرکز می کنند؛ خیابان های شهرها پر می شوند از نیروی نظامی و پلیس؛ اما نوع حکومت داری چنان زینت و آرایش می گیرد که به مردم تلقین شود اگر حکومت تغییر کند، اوضاع شما از این هم بدتر خواهد شد.

         این موارد در هیچ حکومت مشروعی موارد عادی نیستند.این وضعیت در واقع وضعیت در حالت اضطرار یا جنگ است که همه چیز به تعلیق در می آیند.اسنایدر می گوید که استبداد تلاش می کند جامعه را با تبلیغات به این وضعیت عادت بدهد و برای رسیدن به این نقطه،مرتب بهانه هایی سرهم و توسط بوقیچی هایش به اذهان مردم تزریق می کند تا به نتیجه ی دلخواهش برسد: حاکمیت وضعیت استثنایی که قانون خودساخته حاکم را هم نادیده و نا بوده می انگارد.پیداست که اگر مردم دچار انفعال بشوند و مقاومتی نشان ندهند، آنگاه درخواست برای بازگشت به شرایط عادی از طرف هر شهروندی می تواند با مجازات های سنگینی مانند اعدام، تبعید و زندان های درازمدت روبرو شود.توصیه اسنایدر، مقاومت است ولو فردی؛ ولو با پرداخت هزینه مانند آنچه که آرنت از مقاومت لهستانی ها در برابر فاشیسم نازی ها روایت کرده.  

 


  • آخرین ویرایش:یکشنبه سوم تیرماه سال 1397
نظرات()   
   
شنبه دوم تیرماه سال 1397  02:26 قبل از ظهر

1.«... من دیو یا هیولای اخلاق نیستم.بلکه حتی سرشت من متضاد آن گونه ی انسانی است که تا کنون چون گونه ای پر فضیلت آن را ستوده اند. سربسته بگویم، به نظرم دقیقا همین دگرگونی مایه ی افتخار من است... واژگونی بت ها( یعنی همان «آرمان ها» از دیدگاه من) کار و پیشه ی من است».

این یکی از آرزوهای نیچه است در کتاب «این است انسان»؛ که به وضوح از قدیس بودن فرار می کند.

به گمانم یکی از محسنات دنیایی که به آن پرتاب شده ایم، نابودی قدیسان، غروب بت ها و بلکه واژگونی بت هاست.نیچه، پیش بین دقیقی بود که چنین دنیایی را ترسیم کرده.این واژگونی بت ها، اصلا یکی از نتایج فلسفه و یکی از کارکردهای فیلسوف است.فیلسوف، بر خلاف پیامبران، بت ها را واژگون نمی کند که بتی دیگر جای گزینش کند.واژگون می کند تا ردی از آن ها باقی نماند.

2. 29 خرداد، سال روز درگذشت علی شریعتی بود.شریعتی جامعه شناس بود و هم نبود.نبود، چرا که در واقع،تحصیلاتش برخلاف آنچه در سال های پس از مرگش تبلیغ شد، در حوزه ی جامعه شناسی نبود. اما جامعه شناس بود چون پیام مارکس را دریافته بود ولو اینکه بر نقیض آن بگوید و بنویسد.سخن مارکس (یکی اش هم) این بود که نقد نظام سرمایه داری را باید از اقتصاد آن شروع کرد.شریعتی الگو را از مارکس گرفت. در جامعه ی مذهبی، باید از نقد مذهب شروع کرد.اما شریعتی، سرنا را از سر نواخت و علی رغم نقاط قوت کم مانندی که داشت، کاری درخور در نقد مذهب و مذهبیون انجام نداد. انتظار سخن فیلسوفانه از شریعتی که نداریم.از جمله تناقض های او این هم هست که هم فیلسوفان را پفیوزان تاریخ می خواند و هم به پسرش وصیت می کرد که فلسفه بخواند.اما انتظار نقد از شریعتی داشتیم.فرصتی تاریخی بود تا شریعتی به گفته ی نیچه، بت ها را واژگون کند و با کاریزمایی که داشت، بتخانه را هم بروبد. اما، نه شکست، نه جارو زد، بلکه بتهایی بر فراز بت هایی پیشین ساخت و نشانید.آغاز فعالیت «روشنفکری دینی» شریعتی، مطلع بازسازی بت ها هم بود.


  • آخرین ویرایش:شنبه دوم تیرماه سال 1397
نظرات()   
   
آخرین پست ها

مرگ در سال‌های دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399

علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399

انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399

دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399

زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399

زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399

سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399

رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399

عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399

کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399

لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399

خش‌خش ِ خنده‌های اشک‌آمیز برگ‌های پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399

شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399

دروغ‌زن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399

سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399

تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399

داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399

با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399

سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399

کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399

خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399

سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399

تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399

ما در کدامین جهان زندگی می‌کنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399

دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398

تعریضی بر واکنش آیت‌الله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398

دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398

مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398

«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی می‌شوند؟».‏..........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398

جامعه‌شناس تحمل‌ناپذیر است!‏..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398

همه پستها

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات