شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399  11:17 قبل از ظهر



مارکز در «عشق سال‌های وبا» از قول دکتر الیویا در واکنش به خودکشی سنت‌آمور، آورده که: « چقدر باعث تأسف است که ببینی هنوز کسانی هستند که به خاطر مسائلی به جز عشق خودکشی می‌کنند».
یکی از دانشجویان پیشین‌ام تصویری از همکارش برایم فرستاد و بعد تماس گرفت. همکارش معلمی جوان بود که با سختی و مشقت فراوان، سر بر آستانۀ آموزش در منطقه‌ای محروم ساییده و با شوقی وافر و ذوقی سرشار، دل در گرو تعلیم دانش‌آموزانش نهاده و اینک دست به خودکشی زده بود. نمی‌دانم چه‌گونه روی این کلمۀ «مشقت» تأکید کنم که رسانای شوق و ذوق آن سفرگُزیده در تنگنای زندگی شخصی و حرفۀ معلمی، و  سوگواری و آشفتگی روانی این یکی معلم باشد. با وجود این که سال‌هاست تلاش کرده‌ام آمادگی هر دقیقه و هر ساعتۀ دریافتن اخبار شوم از جغد بدیُمن زمانه در جامعه‌ای به‌تمامی آنومیک را در ذهن و ضمیر خود بپرورم، اما مگر می‌شود از خبر انتخاب چنین راهی توسط یک معلم متأثر نشد؟. به نظرم هیچ راهی، هیچ ایده‌ای، هیچ مذهبی، هیچ دینی، هیچ فلسفه‌ای، هیچ تئوری‌ای نیست که در روزهای درگیری ذهن و روان با مرگ دیگران، ساحل سکینه یا تشفی ِ خاطر جراحت‌دیدۀ بازمانده باشد. راه رهایی، تنها گذشت زمان است و سرکوب‌کردن خاطرات و سوق‌دادنش به ضمیر ناخودآگاه. چه پاسخی می‌توانستم بدهم؟. اکتفا کردم به همین که «به انتخاب آقای معلم احترام بگذاریم»؛ که ترجیحش چنین بود که از بند چیزی به نام زندگی – اگر باشد – رها شود هرچند خودکشی در این روزگار، به نظرم به هیچ‌وجه انتخابی آگاهانه و ارادی نیست. شورش و انقلابی‌است ناگهانی و اجباری و تدارک‌دیدۀ ایدئولوژی نظام سیاسی در مقابل مردن تدریجی. انقلاب درونی آقای معلم برای اقدام به خودکشی، چهار دهه مقدمه‌سازی داشته است.
فکر می‌کنم سزاوار نیست چنین مرگ‌هایی را «خودکشی» نام بدهیم. «دگر کُشی» بهتر افادۀ معنا می‌کند. ما کشته می‌شویم. ما به دست سیاست‌مداران تمامیت‌خواه کشته می‌شویم. یکی چون آن معلم ایذه‌ای ناگهانی، و دیگرانی چون ما به‌تدریج. بله آقای مارکز، هستند هنوز کسانی که به خاطر مسائلی به‌جز عشق، به خطر چیزی چون نان، کشته می‌شوند.

روزگار گویی روزگار حافظ است در عهد امیر مبارز:

‌‌‌از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت
عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی
مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ
کجاست فکر حکیمی و رأی برهمنی؟!


  • آخرین ویرایش:شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399
نظرات()   
   
چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399  03:35 بعد از ظهر

1.  تا اینجای روزگار تلخ کرونایی معلوم‌مان شد که راه چاره و درمان، تنها در دستان قدرتمند علم مدرن پزشکی است. حتی حاکمانی که خود را متصل به ماوراءطبیعت و نیروی لایزال خدا معرفی می‌کنند، یعنی آنانی که خود را بی‌واسطه یا با چند واسطه نمایندۀ خدا می‌دانند، از درمان مذهبی و سنتی دست خالی برگشتند و برای سلامتی خود به علم پزشکی پناهنده شدند.باری، در آن مغازه کالای مفیدی نیافتند.
2.  دورکیم در صفحۀ 110 کتاب «صور ابتدایی حیات دینی» چنین آورده: « میان آن مناسکی که مؤمنان ِ به آنها می‌کوشیدند به کمک آنها بر طبیعت تأثیر بگذارند، و روش‌هایی که علوم به ما می‌آموزند تا برای تأثیرگذاری بر طبیعت از آنها استفاده کنیم و چنانکه می‌دانیم روشهای مؤثری هستند، چه وجه مشترکی می‌تواند وجود داشته باشد؟. اگر انتظار مردمان از ادیان رسیدن به همین‌گونه نتایجی بوده که از علوم انتظار می‌رود در این صورت نمی‌توان فهمید که چگونه مذاهب توانسته‌اند تا امروز دوام بیاورند مگر آن که فکر کنیم دوز و کلک‌های ماهرانه‌ای مانع از این شده است که مردم بفهمند انتظارشان از دین بیهوده است».
روشنی سخن دورکیم چنان است که نیازی به تفسیر ندارد.

https://t.me/khayyamabbasee


  • آخرین ویرایش:چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399
نظرات()   
   
دوشنبه سوم آذرماه سال 1399  01:49 بعد از ظهر

تارکوفسکی در آغاز فیلم «ایثار» واقعیتی خشن را عریان می‌کند و دیدگاه در گلو مانده و  ناگفتۀ مردم را در مورد عمل‌کرد حکومت ایدئولوژیک سوسیالیستی ( از پیروزی انقلاب کبیر ۱۹۱۷ به این‌سو ) نشان می‌دهد. می‌گوید همۀ ما علی‌الدوام در انتظار چیزی هستیم. البته نباید این‌گونه باشد اما هست. ما تمام زندگی را در «انتظار» می‌گذرانیم. احساس کسی را داریم که در ایستگاه قطار در انتظار است؛ همیشه در انتظار. آنچه به نام زندگی اتفاق می‌افتد، زندگی واقعی نیست بلکه «انتظار زندگی است». ما زندگی نمی‌کنیم، در انتظاریم تا زندگی واقعی به لطف ایدئولوژی نصیب‌مان شود؛ موضوعی که به واقعیت «بازگشت ابدی» مرتبط می‌شود.

در انتظار نگه‌داشتن مردم و ترسیم آینده‌ای اتوپیایی و ناکجازمانی از ویژگی‌های ذاتی هر ایدئولوژی است. ایدئولوژی به جز این که تخیل و توهم از واقعیت‌های اینجا و این‌زمان را در اذهان توده‌ها می‌کارد و بارور می‌کند، نشانی «سراب» می‌دهد. بدون استثنا، ایدئولوژی‌ها ( از دینی و مذهبی تا سکولار )، برآورده‌شدن زندگی خوب را به زمانی ناپیدا کرانه و کناره احاله می‌دهند آن هم به یک شرط مهم که ده‌ها شرط دیگر در دل خود دارد. اگر همۀ واقعیت‌های تاریخی و ملی و بین‌المللی آینده که قرار است از ره برسند، تحت کنترل و مدیریت ایدئولوگ بزرگ باشند و عوامل و متغیرهایی مانند امپریالیسم، کاپیتالیسم، دشمن، شیطان و مخالفان ایدئولوگ کبیر دخالت نکنند، آن‌گاه به برنامه‌های رژیم ایدئولوژیست در آینده‌ای ناکجازمان جامۀ عمل پوشیده می‌شود. این سرنوشت، از ازل رقم خورده؛ محتوم است و جبر تاریخ. بشارت پیشینیان است. اما تا آن زمان، مردم در حال مبارزه و جنگ  سرد و گرم و سخت و نرم هستند. شرایط به تعبیر آگامبن، همیشه در «وضعیت اضطراری» است. در چنین شرایطی، هر امر واقعی ِ خُرد و کلان، غیر معمول و نابهنجار است. سیاست، اقتصاد، فرهنگ، دین، خانواده، آموزش و ... ، کارکردهای طبیعی و معمول خود را وا می‌نهند تا در خدمت آماده‌سازی روزگار موعود باشند. در روزگار موعود، همگان به همه‌چیز می‌رسند و جامعه سعادتمند می‌شود. هر کس به قدر توانایی‌اش می‌کوشد و به قدر نیاز‌ش از خوان گسترده و بدون تبعیض رفاه و آسایش و آرامش و شادی و  نعمت بر می‌دارد. تنگناهای اقتصادی، گرسنگی، داغ و درفش،اسارت، خفقان، بیماری، فساد، ارتشا، تبعیض، بی‌عدالتی و ده‌های ِ دیگر از این موارد اگر هستند؛ اگر شرایط اضطراری زندگی شما را نابود کرده و اگر روزگارتان تامّ و تمام جهنم‌درّه‌ای است، غم مدارید که این مقدمه برای برقراری بهشت دائمی ضروری است. عاقلانه این است که چند نسل زندگی خود را در این قمار ببازند تا نسل‌های آینده، به بهشت جاودان درآیند.

تا آن زمان در انتظار باشید. زندگی شما اگر کمی! در مضیقه است، اما مأجور است. در آمدن به بهشت هزینه دارد. برای زندگی جاوید در بهشت باید از جهنم بگذرید؛ جهنمی موقتی تا اطلاع بعدی. تا آن زمان در انتظار باشید. مژدگانی بده ای خلوتی نافه‌گشا که قرعۀ این سعادت تنها به نام شما زدند. شما قوم برگزیده‌اید و یوسف گم‌گشته باز خواهد آمد. تا آن زمان، ایثار کنید و در سکوت، در رضا و تسلیم، در انتظار زندگی باشید.

   

Telegram (https://t.me/khayyamabbasee)


  • آخرین ویرایش:دوشنبه سوم آذرماه سال 1399
نظرات()   
   
آخرین پست ها

مرگ در سال‌های دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399

علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399

انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399

دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399

زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399

زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399

سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399

رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399

عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399

کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399

لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399

خش‌خش ِ خنده‌های اشک‌آمیز برگ‌های پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399

شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399

دروغ‌زن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399

سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399

تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399

داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399

با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399

سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399

کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399

خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399

سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399

تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399

ما در کدامین جهان زندگی می‌کنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399

دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398

تعریضی بر واکنش آیت‌الله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398

دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398

مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398

«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی می‌شوند؟».‏..........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398

جامعه‌شناس تحمل‌ناپذیر است!‏..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398

همه پستها

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات