بدون هیچ استثنایی، هر جا
از صادق هدایت حرفی به میان آورده ام،یا کسی را ترغیب به خواندن آثارش کرده ام،
تنها یک داوری را از زبان دیگران در مورد این نویسنده مهم معاصر شنیده ام. فرقی هم
نمی کند در کلاس درس یا در میان قصابان و بقالان و شاطران و چوپانان و ... .
داوری این است: نیت
خودکشی داری که از هدایت حرف می زنی؟. این نوع داوری پیداست که
معلول نبود شناخت دست اول از هدایت است. شناخت دست اول که می گویم یعنی نخواندن و
ندیدن آثارش. دیروز در سفر درون شهری
کتابی در مورد هدایت در دست داشتم.یکی از مسافران با کنجکاوی از محتوا و نویسنده
کتاب پرسید که این همان هدایت مشهور است که خیلی ها را به خودکشی کشیده؟. گنگ شدم
و لال شدم که چه بگویم در جوابش. بعد از مکسی طولانی از حرفه و تحصیلاتش
پرسیدم.گفت دانشجوی کارشناسی ارشد در حوزه علوم انسانی است.گفتم از خیر دانستن در
مورد این کتاب بگذر؛ هم از خیر مطالعه آثار هدایت که واقعا خودکشی آور است!!!. این
سطح از جهالت، نوبرانه محیط آموزشی تجارتی در فرهنگی است که مردمانش،آدمهایی از
جنس هدایت را به مرز جنون و خودکشی می رسانند.آدمهایی مهوع. هیچ کسی مانند معلمان (
از معلمان دوره ی ابتدایی تا دوره های
تحصیلات تکمیلی) از فقدان مطالعه – نه حتی کمبود آن – در رنج و عذاب و خودخوری
نیستند.این نظام آموزشی سود - محور که
تمامی هویت فرهنگی ایران را نشانه گرفته، به نظرم مؤثرترین عامل در انهدام فرهنگ
مطالعه است.از یک سو هدف اصلی و کارکرد محیط های آموزشی را جذب سود بیشتر بدون
توجه به کیفیت آموزش کرده اند و از سویی، در اغلب موارد، مدیرانی را برگماشته اند
که خودشان کمترین نسبتی با آموزش و آموزگاری ندارند. همان هایی که برای بیشتر
ماندن در منصب و پست انتصابی، دست به هر کاری می یازند. از برپایی همایش های به
اصطلاح بین المللی با حضور مدیران اجرایی شهر و منطقه، مدیران و نمایندگان سیاسی
تا تهدید و ارعاب معلمان.اراده ای دارند معطوف و مستظهر به قدرت و سیاست که
پاسخگوی کسی هم نیستند.خیانتی از این آشکارتر در حق فرهنگ و آموزش یک کشور نیست و
دریغا که دلسوزان و متعهدان را در این میانه هم حاشیه نشین کرده اند.
آخرین پست هامرگ در سالهای دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399
علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399
انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399
دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399
زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399
زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399
سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399
رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399
عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399
کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399
لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399
خشخش ِ خندههای اشکآمیز برگهای پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399
شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399
دروغزن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399
سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399
تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399
داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399
با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399
سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399
کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399
خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399
سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399
تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399
ما در کدامین جهان زندگی میکنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399
دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398
تعریضی بر واکنش آیتالله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398
دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398
مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398
«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی میشوند؟»...........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398
جامعهشناس تحملناپذیر است!..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398
همه پستها