شنبه سوم اسفندماه سال 1398  09:30 بعد از ظهر

 


گویی سرزمین شرق، سرزمین ایدئولوژی‌های متناقض است. خاستگاه اغلب این ایدئولوژی‌های تناقض‌آلود هم ‌‏ به ویژه در قرن 20 و 21 همسایه شمالی ما بود ( و هم‌چنان هست). سر راست‌ترین نمونه هم فکر ‏استالین بود که اردوگاه‌های شکنجه و قتل را با هم‌دستی نویسندۀ هواخواهش یعنی ماکسیم‌گورکی، به نام ‌‏«اردوگاه‌های کار درمانی» شهرت داد. گینزبورگ در خاطرات سه جلدی‌اش که با نام «زیر آسمان کولیما» ‏شناخته می‌شوند، آورده که مأموران استالین، سربازان را با ودکای روسی مست و سپس دستور تیرباران ‏زندانی‌ها را صادر می‌کردند. بخشی از این سربازان پس از هوشیاری دست به خودکشی می‌زدند.‏

روسیه سرزمین عجایب است. از آن نوعی که عجیب بودنش گاه به اطراف سرازیر می‌شود و کدام سو ‏زیردست‌تر چون جنوب!. اینکه متفکران ما از «روشنفکری دینی» و «سوسیالیسم اسلامی» سخن گفته‌اند ، یا ‏گلسرخی پیشوای شیعیان را سوسیالیست و چپ‌گرا می‌نامید، یا جماعتی دیگر «مردم‌سالاری دینی» یا «جامعه ‏مدنی مدینة‌النبی» را مد روزگار خویش کردند؛ به این ترتیب جای تعجب دارد؟.

از ابداعات روسیۀ پوتینی مدودفی، یکی هم همین «دموکراسی آیینی» است.پیش از گفتن در این مورد، ‏بگویم پرسشی که ذهنم را رها نمی‌کند این است که واقعا حکومت‌های توتالیتر چه نیازی به صحنه‌آرایی و ‏زر-ورق‌کاری مؤلفه‌های حاکمیت دموکراتیک دارند؟. چرا مانند موارد دیگر، چشم در چشم مردم جهان ‏نمی‌گویند که کردار ما همان اندیشه ماست و محتاج تفکرات غربی مانند تحزب و انتخابات و دموکراسی و ‏بوروکراسی و شایسته‌سالاری و ... نیستیم؟. ساده‌ترین مکانیسم به قدرت رساندن هیأت حاکمه همین ‏انتخابات با واسطه و دوره‌ای است. آخر از چه می‌ترسند که آن را این‌قدر پیچیده و مناسکی کرده‌اند آن‌چنان که ‏دیگر قلب ماهیت شده که از اصل انتخاب آزاد نشانه‌ای ولو جزئی هم نمانده است؟.‏

‏«دموکراسی آیینی» را تیموتی‌اسنایدر در کتاب « در مسیر ناآزادی» برای توضیح مکانیزم قدرت‌یابی تیم ‏پوتین و شرکای سیاسی و اقتصادی‌اش به کار گرفته است. اسنایدر ریشه تفکر سیاسی پوتین را در دیدگاه ‌‏«ایلین» جستجو می‌کند که طراح «انتخابات آیینی» بود و تو گویی فلسفه‌اش، «شهریار» ماکیاولی در روسیۀ ‏جدید است. یعنی اینکه وضعیت روزگار حال حال سیاسی را ازلی و ابدی کند و این فرایند، نیازمند ‏بحران‌های بی‌پایان و تهدیدات همیشگی است. وقتی پوتین در منصب نخست‌وزیری، با دست‌کاری قانون و ‏مدیریت انتخابات، رئیس جمهور آینده است؛ و وقتی مدودف در منصب ریاست جمهوری، نخست‌وزیر ‏آینده است؛ بدین معناست که آینده به نفع حال حذف شده است؛ یعنی زمان حال، ابدی و ازلی شده است. ‏نهادینه‌کردن این تفکر البته نیاز به توهم توطئه هم دارد. در حوزۀ سیاست لازم است وضعیت همیشه ‏اضطراری باشد. ضروری است که یک دشمن خارجی همیشه حاضر ساخته شود تا هم مسبب تمامی ‏ناکارآمدی‌های سیاسی و اقتصادی باشد و هم بتوان معترضین داخلی را به آنان مرتبط کرد. آنگاه، سرکوب ‏آنان کاری است سهل و ساده. دشمن قلابی باید باشد تا «تمامیت و استقلال» کشور را تهدید کند. این یعنی ‌‏«سیاست تقدیر ازلی و ابدی» که نیاز دارد مصائب و مشکلاتی را برای کشور بسازد که لاینحل باقی بماند.‏

حربه‌های پوتین برای تثبیت دیکتاتوری‌اش، یک به یک رونمایی شدند.تبلیغات مستمر توأم با انگ زدن به ‏مخالفان، دشمن همیشگی، مزدوران داخلی، وابستگان به بیگانگان، و آخرینش: عاملان بی‌مغز فساد جنسی ‏جهانی. مدودف معترضین را «گوسفند احمق» می‌نامد و پوتین نماد «روبان سفید» معترضان را یادآور کاندوم ‏معرفی و سپس آنها را به میمون تشبیه، و در مجامع جهانی اعلام می‌کند اپوزسیون روسیه از لحاظ ‏جنسی معیوب است. از نگاه او، مخالفان، کاهش زاد و ولد را تبلیغ می‌کنند تا از جمعیت روسیه بکاهند و آنگاه قدرت ‏غرب را حفظ کنند.اصلا اپوزیسیون، مقامات مسئول را بهانه کرده‌اند تا کلیت کشور را هدف بگیرند. وقتی ‏هم انتخابات را نقد یا تحریم می‌کنند، در پی آسیب زدن به استقلال کشور هستند نه برکنار کردن هیأت ‏حاکمه.‏

اسنایدر می‌گوید در سال 2011، وقتی اعتراضات در روسیه شکل گرفت، پوتین ابتدا آن را به «لواط جهانی» ‏نسبت داد؛ بعد به قدرت یک زن خارجی ( هیلاری کلینتون) و سپس مدعی شد تظاهرکنندگان از بیگانگان ‏پول گرفته‌اند. بدون شک، هم پوتین و هم اطرافیانش می‌دانستند که این اداعاها پذیرش عمومی ندارند اما ‏مهم این بود که رهبر دیکتاتور که به شدت روی به تعلیمات مسیح هم آورده نیازهای روانی و سیاسی‌ای ‏دارد که باید برآورده شوند. رهبر خودکامه در «دموکراسی حمایتی»، در پی تحکیم قدرت خویشتن است در ‏حصاری از مأموران امنیتی چندین لایه در روسیه‌ای که گویی بر اساس نقشۀ «1984» جورج اورول ساخته ‏شده است. آزادی در قاموس خودکامه هم یعنی تسلیم شدن به خواسته‌های رهبر (پوتین). معترضان حق ‏اعتراض ندارند. چرا؟؛ چون اعتراض آنها با روح قوانینی که مخالفت و اعتراض را ممنوع کرده‌اند، همسو ‏نیست. هم‌سوی حکومت نبودن، آشکارا یعنی ایستادن در چبهۀ دشمن ملت و کشور.‏

به این ترتیب، پوتین با چکمه و سرنیزه و رسانه توانست کمونیسم را با مسیحیت ارتدوکس و خدا را با وحشت ‏آشتی دهد. وقتی رهبر خودکامه روی به سوی خدا می‌آورد، خداوند نیز چتر حمایتی‌اش رابر سر او می‌گستراند اما از آنجایی که ارتباط رخ به رخ با خدا را حتی موافقان پوتین نمی‌پذیرند، بهتر آن که از زعمای ‏مذهبی مدد گرفت؛ هم آنانی که مرد خدایند و جز به رضایت پدر و پسر به چیزی وابستگی ندارند و نمی‌اندیشند. روح مسیح اینک در قالب رهبر خودکامه ( پوتین) تجسد یافته تا جهان را نجات دهد. بر اساس ‏روایت اسنایدر، تیخون ( کشیش دوست پوتین) گفته است: «کسی که روسیه را دوست دارد و آرزوی ‏خوشبختی برایش دارد فقط می‌تواند برای ولودیمیر دعا کند، که با ارادۀ خداوند رهبر روسیه شده» به کلمۀ ‌‏«فقط» بیشتر دقت کنید تا معنای عمیق دعا را بیشتر دریابید. این ادعا و دعا، آشکارا می‌رساند که مخالفت با ‏دیکتاتور یعنی مخالفت با خدا.‏

خصوصیت ِ دیگر رهبر خودکامه در «دموکراسی آیینی» هم این است که نعل وارونه می‌زند. مکرر در مکرر. ‏بالاخره رهبر مورد تأیید نظام الهی باید تفاوت‌های بارزی با دیگر رهبران داشته باشد. مصداقی بگویم مانند ‏استفاده از اکتشافات و اختراعات. چند دهه است که رهبران واقعا دموکرات بسیاری از کشورها، نوآوری‌های نرم‌افزاری در حوزۀ اینترنت جهانی را به فرصت‌های طلایی تبدیل کرده‌اند تا سطح توسعۀ ملی را ارتقا ‏دهند و رفاه مردم را افزایش دهند و جهان جدیدی برای شهروند هر دو جهان واقعی و مجازی بسازند. اما ‏پوتین در پی آن بوده تا با استفاده از این امکانات، بحران‌ها را مدیریت کند، هر روز آنها را آپدیت کند، ‏احساسات شهروندان را هدایت کند و به حریم خصوصی آنها وارد شود. هم از این‌روست که ‏دیمیتری کیسلیوف جنگ اطلاعاتی را اصلی‌ترین نوع جنگ معرفی کرد. این جنگ علی‌الظاهر علیه دشمنان ‏کشور در جریان است( دشمن تخیلی) اما واقعیت این است که هدف اصلی آن، اپوزیسیون نظام است.‏

به این ترتیب، خودکامگی پوتین با پوشش فلسفی ایلین توانسته فقط در حدود دو سه دهه، تمام آموزه‌های ‏فلسفی و سیاسی و جامعه‌شناختی متفکرین جهانی را با قدرت اسلحه و رسانه به چیزی مبتذل چون ‌‏«دموکراسی آیینی» دگردیس کند و در صدد برآید تا این جعل تاریخی را به عنوان الگو به هم پیمانانش ‏بقبولاند.‏

 

https://t.me/httpstmekhayyamabbasee


  • آخرین ویرایش:شنبه سوم اسفندماه سال 1398
نظرات()   
   
آخرین پست ها

مرگ در سال‌های دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399

علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399

انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399

دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399

زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399

زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399

سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399

رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399

عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399

کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399

لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399

خش‌خش ِ خنده‌های اشک‌آمیز برگ‌های پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399

شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399

دروغ‌زن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399

سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399

تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399

داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399

با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399

سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399

کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399

خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399

سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399

تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399

ما در کدامین جهان زندگی می‌کنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399

دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398

تعریضی بر واکنش آیت‌الله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398

دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398

مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398

«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی می‌شوند؟».‏..........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398

جامعه‌شناس تحمل‌ناپذیر است!‏..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398

همه پستها

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات