یکشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1397  10:02 قبل از ظهر


بهروز افخمی، چهره ی هنری سیاسی و اصلاح طلب در ایران، در یک برنامه تلویزیونی یک طرفه ادعای جدیدی در مورد صادق هدایت طرح کرده است.افخمی گفته هدایت همجنس باز بوده و کشف این نگرش می تواند به شناخت جدیدی از هدایت منجر شود.این کشف افخمی، بسیاری از دوست داران هدایت را برآشفته کرده و موجی از جبهه گیری در مقابل افخمی را رقم زده.

من چندبار سه دقیقه ی مصاحبه افخمی را با دقت دیدم. به نظرم افخمی جدی می نمود که نشان دهد در پی تخطئه یا تخریب هدایت نیست.کاملا جدی می گفت.اما به اشتباه وارد بازی زشت- سیمای سیمای کشوری شد. اگر این ادعای او درست باشد، می توان قسمت دوم سخنش را هم پذیرفت که در صورت دگرباشی هدایت، لاجرم به شناخت جدیدی از او نیاز داریم.

فعلا می پذیرم که افخمی، فرضیه ی جدیدی را در مورد هدایت عنوان کرده است. اولین مشکل افخمی این است که با قطعیت حکم صادر کرده. بدون داوری منفی در مورد ایشان،سوال این است که این ادعا را از چه منابعی به دست آورده؟؛ روش استنتاج او چه بوده؟؛ و آیا مستنداتی دارد که هدایت شناسان یا علاقه مندان به هدایت، بتوانند این ادعا را بیازمایند؟.

دو دیگر اینکه افخمی چرا در یک برنامه ی یک طرفه در یک رسانه مسأله دار، بحثش را طرح کرده؟. می توانست در میزگردی با حضور کسی چون محمد صنعتی( روانکاو و هدایت شناس و صاحب صلاحیت برای داوری )  و در یک رسانه تخصصی سخن بگوید؛ توضیح دهد؛ مورد پرسش قرار بگیرد و مستنداتش را در اختیار دیگران قرار بدهد.

تلویزیون به عنوان یک رسانه ایدئولوژیک و پر مسأله نمی تواند از این نمد افخمی کلاهی برای خود بسازد.گیریم و به طور قطعی گیریم که هدایت دگرباش بوده است؛هم افخمی و هم آن رسانه مسأله دار می دانند که دگرباشی به اختیار نیست و نیز عار نیست.جرم و جنایت هم نیست، گناه شرعی هم نیست،ناپسند عرفی هم نیست. همچنان که افخمی با خصوصیات مردانه متولد شده، نیز دگرباشان متولد شده اند.همچنان که افخمی و هکذا سایر «مردان» سیما،هویت جنسی فعلی خود را دوست دارند و بلکه مرجح می شمارند؛ دگرباشان نیز چنین اند و در چنین بودن، محق اند.اتفاقا اگر قرار بر شک کردن بی پایه و کینه توزانه در مورد دیگران است، ما باید در مورد آدمی شک کنیم که هم ریش و سبیل آنکادر شده دارد و هم رفتار دلبرانه و عشوه گرانه ی دختری مثلا از دیار اوکراین که محافظ شخصی سرهنگ قذافی باشد.!!

نکته پایانی اینکه دست کم ارادتمندان جمهوری اسلامی از جمله افخمی و سیما و سینمایش، نباید وارد چنین بازی ای بشوند چرا که بر شاخ نشسته اند و بن می برند. یادآوری اش لازم است که در بهمن 1357، انقلابیون برای تأیید مشروعیت خود دست به دامان کدام شخصیت دانشگاهی و مشهور شده بودند؟.فوکو.  بله، میشل فوکو،در همان روزها، دگرباش و حامل ویروس اچ.آی.وی بود. اعلام دگرباش بودن فلان شخصیت ادبی یا هنری یا فکری در این روزگار، تعجب کسی را در پی ندارد، به همان سان که مثلا اعلام مرد بودن یا زن بودن گوینده یا کارگردان.

 

 


  • آخرین ویرایش:-
نظرات()   
   
سه شنبه یکم آبانماه سال 1397  06:56 بعد از ظهر


استالین،در مدت زمام داری اش به یک اصل مهم اعتقاد داشت و آن را بدون تردید اجرا می کرد.مشکل را باید حذف کرد.در نظرش پیشرفت شوروی،چنان سرعتی داشت که وقت کشی بود اگر به حل مسأله فکر شود.در اغلب اوقات، آدم ها مشکل بودند پس باید حذف می شدند: بهترین و کوتاه ترین راه حل برای رهایی از شر هر مشکل و مزاحمی.

لنین پیش از سکته ( سکته ای که خانه نشین کرد و قدرتش را ناخواسته به استالین سپرد)، گفته بود که استالین،آدم خطرناکی است.تصمیمش این بود که ژوزف را نزدیک خود، زیر چشم خود و در میان حلقه ی جاسوسان نگه دارد.می دانست ژوزف،آدمی نیست که قواعد بازی در میدان سیاست را رعایت کند.استالین، آدمی سطحی نگر،فرصت طلب،بی رحم و چکیده ی بی هنری و بی دانشی در سیاست بود؛ لمپنی در قدرت.لنین با زیرکی دریافته بود که لحظه ای اگر از استالین غفلت کند، کودتایی علیه خودش شکل می گیرد. بین استالین و تروتسکی، لنین دومی را ترجیح می داد چون در فعالیت سیاسی و شکل دهی به انقلاب،دیده بود تروتسکی آدم با پرنسیبی است.لنین که سکته کرد، استالین، منش خود را آشکارتر کرد.عمده ی اتفاقات همان چندماه را از لنین پنهان می کرد به بهانه ی ناخوشی و ناخوش تر شدن حال رفیقش.وقتی هم در اثر همین سکته فوت شد،نوبت به تشییع تاریخی رهبر بزرگترین انقلاب کارگری که رسید، ترتیبی داد تا تروتسکی نباشد.تروتسکی قرار بود با قطار در مراسم حضور یابد اما نمی دانست که با مرگ لنین، زمان حذفش از قدرت فرارسیده.بعد از مراسم جنجالی تشییع لنین، استالین شروع به حذف آدمهای قدرتمندی کرد که مرتکب خطا هم نشده بودند.حس بویایی ژوزف اگر تشخیص می داد که ممکن است کسی از آن میان در آینده خللی در مسیر انقلاب ایجاد کند، در اینکه باید حذف شود،شکی نداشت.آدم متیقنی بود.بنا بر حدس و گمان و شایعه هم به یقین می رسید.مخالفت تروتسکی با سیاستهای استالین که نمایان شد، نوبت به تبعیدش رسید.تروتسکی در تبعید و در محدودیت هم خواب از استالین گرفته بود.ژوزف قاعدتا باید نظام کاپیتالیسم را دشمن نمره یک خود و نظام سیاسی اش می دانست اما،تروتسکی بود که نه سوسیالیسم رئالیستی و جهانی بلکه خود ژوزف را تهدید می کرد.یک سال قبل از قتل تروتسکی، بریا به اتفاق سودوپلاتف در محضر استالین بودند.پلاتف،متخصص مرگ های تدریجی و آرام بود.مخالفانی که باید بدون هیاهو،بدون محاکمه، بدون دادگاه و بدون اطلاع نزدیکان استالین،کشته می شدند، شکار این مرد بودند. گویا استالین، آن روز در دفتر کارش،چکمه های صنعت گرجی را پوشیده، قدم می زده و با جبروت و هیبت،دستور می دهد که ظرف یک سال آینده، تروتسکی باید حذف شود و تمام. یک سال بعد، تروتسکی توسط یکی از معتمدینش که جاسوس استالین بود،در اسپانیا با تبر به قتل رسید.تروتسکی برای استالین مشکل بود پس باید حذف می شد مانند میلیونها مشکل دیگر.اما استالین بعد از مرگش،حذف نشد چرا که تفکرش به همسایه جنوبی سرریز شد.استالین های وطنی همچنان مشکل را حل نمی کنند،حذف می کنند.


  • آخرین ویرایش:سه شنبه یکم آبانماه سال 1397
نظرات()   
   
آخرین پست ها

مرگ در سال‌های دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399

علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399

انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399

دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399

زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399

زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399

سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399

رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399

عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399

کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399

لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399

خش‌خش ِ خنده‌های اشک‌آمیز برگ‌های پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399

شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399

دروغ‌زن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399

سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399

تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399

داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399

با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399

سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399

کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399

خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399

سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399

تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399

ما در کدامین جهان زندگی می‌کنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399

دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398

تعریضی بر واکنش آیت‌الله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398

دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398

مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398

«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی می‌شوند؟».‏..........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398

جامعه‌شناس تحمل‌ناپذیر است!‏..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398

همه پستها

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات