کافیاست متن «نامه به پدر» را تنها با چند کلمه تغییر داد و دید که خاطرات کودکی کافکا، تاریخ یک ملت است که در مورد حاکم دیکتاتورش داد سخن میدهد.
پدر کافکا، به همۀ هنرهای دیکتاتوری بزرگ آراسته بوده. فرانتس آورده که قوانین – مثلاً هنگام غذا خوردن – باید به شدت اجرا میشدند اما خود قانونگزار معاف از اجرا بود.استخوانها را نباید گاز زد؛ سرکه را نباید هورت کشید؛ وقت جویدن غذا نباید حرف زد؛ خردهغذا نباید ریخته شود؛ ناخن سر سفره نباید چیده شود؛ و لیستی از این بایدها و نبایدهایی که تنها برای دیگران بود و پدر معاف از آنها(:خودت به فرمانهایی که میدادی عمل نمیکردی). سختی ماجرا برای مخاطب پدر یا ارباب یا دیکتاتور (یعنی برای کودک، برای متهم، برای ملت) اینجاست که او خود را معیار میداند؛ معیاری که دیگران بایستی ذهن، شخصیت، درون و بیرون و حتی انتخاب دوست،همسر، نوع روابطش با دیگران، آرزوها و آمال و آیندۀ خود را با او میزان کنند.
کافکا میگوید در فضایی که پدر فکر میکند مصلحت زندگی فرزند را بهتر از خودش میداند، کودک جهان را به سه بخش تقسیم میکند:
1. جهانی که من برده در آن زندگی میکنم. در این بخش، قوانینی برای کودک تعیین شده اما کودک تن به اجرای آنها نمیدهد مگر با زور.
2. دنیای پدر؛ دنیای دستور دادن، حکومت کردن، دنیای ارعاب و تنبیه، دنیای عصبانیت پدر از اجرا نشدن فرامیناش.
3. دنیایی که باقی مردم در آن زندگی میکنند، دنیایی آزاد از اوامر و نواهی با احساس خوشبختی.
کافیاست این تحلیل را کمی گستردهتر کنیم به خصوص در جوامعی با حاکمیت استبداد دینی که حکومت توتالیتر است. (بر اساس نامۀ کافکا،)در این وضعیت، امکان انتخاب و دستچین کردن نیست بلکه مردم ناگزیرند که تمامش را بپذیرند.
کافکا در کودکی توان مقابله با پدر یا حتی بیان چنین اعتراضی را نداشت. زمان اما به فرمان پدر( دیکتاتور، ارباب) نبود و نماند. کافکا «بزرگ» شد و پدر، پیر و ناتوان و فرتوت؛ و اینک در جایگاه فردی مجرم.
و ما در این روزگار، هرسه دنیایی را که کافکا در کودکی و در محیط خانواده تجربه کرده، در سطح جامعه تجربه میکنیم. دنیای ما بردگان؛ دنیای حکام و دنیایی در آن سوی مرزهای جغرافیا و تاریخ که رؤیای ماست؛ رؤیای تاریخی یک ملت. البته جهان سهگانه ما با جهان کافکا تفاوت بزرگی هم دارد.اینکه ما به جز اربابهای کوچک و اربابی بزرگ، اربابی در حد بزرگترین ( اکبر) نیز داریم که نمیدانیم در روز محاکمه چگونه برای رعیتهایش تصمیم میگیرد؛گویی زندگی ما به صعود اجباری از پلههایی تبدیل شده که در هر پله، ناگزیریم یک عضو از بدنمان را در پیشگاه ارباب آن پله قربانی کنیم و البته که تا پلۀ نهایی پیپارهاستخوانی هم باقی نمیماند. با این توصیف، «ارباب اکبر» در مورد «که» و «چه» قرار است داوری کند و حکمیت کند؟.
آخرین پست هامرگ در سالهای دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399
علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399
انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399
دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399
زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399
زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399
سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399
رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399
عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399
کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399
لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399
خشخش ِ خندههای اشکآمیز برگهای پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399
شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399
دروغزن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399
سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399
تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399
داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399
با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399
سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399
کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399
خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399
سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399
تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399
ما در کدامین جهان زندگی میکنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399
دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398
تعریضی بر واکنش آیتالله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398
دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398
مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398
«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی میشوند؟»...........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398
جامعهشناس تحملناپذیر است!..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398
همه پستها