جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1392  01:18 قبل از ظهر

بدون چیزی كه متعلق به ما باشد، ما خود باثباتی نداریم و با این حال، تعهّد و تعلق كلّی به هر واحد اجتماعی به معنی نوعی نوع دوستی است. حس انسان بودن ما می‌تواند از وارد شدن به واحد اجتماعی وسیعتری ناشی شود؛ حس شخصیّت ما می‌توان از شیوه های جزئی ای به وجود بیاید كه در آنها ما در برابر  كشش مقاومت می‌كنیم. وضعیت‌ ما با بناهای مستحكمی از جهان قالب بندی می‌شود، در حالی كه حس هویّت  شخصی ما اغلب در لابه‌لای ترك‌ها مسکن گزیده است.(گافمن، 320:1961).

با بناهای مستحكم پشت سرمان، ما تكیه‌گاهی برای معرفی و نشان دادن خودمان در زندگی روزمره داریم و وجهه و چهرة اجتماعی برای خودمان و برای سایرین ایجاد می‌كنیم. در شكاف‌ها، ما هویت‌های خاص خودمان را می‌سازیم. در این شكاف‌ها ملت‌ها متولد می‌شوند. ارائه کردن ها و تعاریف دیگر از خود و موقعیت، بسط و توسعه داده می‌شوند.

تعامل همگانی از نوعی كه آرنت در نظر داشت در ساختار نهادی مدرن ساخته می‌شود. این حکم، به خصوص در شکل گیری ملتهای همبسته  با مدرن درست بوده است. جنبش های اجتماعی اغلب علیه برخی از ابعاد نظم سازمانی جهت داده می شوند، امّا مكانهایی ایجاد می‌كنند كه مردم در آنها همدیگر را ملاقات و بحث وگفتگو می‌كنند، ظاهر می‌شوند، و آشكار می‌كنند كه آنها چه كسانی هستند و چگونه می‌توانند با هم کار کنند. به طور كلّی این ویژگی جنبش های اجتماعی جدید است: جنبش فمینیست، جنبش حقوق مدنی، جنبش سبز، جنبش ضد جنگ، و مانند اینها. هر كدام از این جنبش ها اهداف خاصی دارند، امّا از همه مهمتر، هر كدام در حال كشف و بررسی جوامع و ملّتهای در حال ظهور است به عنوان گروهها و افراد مشاركت كننده به عنوان یک زن با زنان دیگر، به عنوان یک آمریكایی آفریقایی تبار با دیگر آمریكایی‌های آفریقایی تبار دیگر( ملوشی، 1989). الگوهای اختلاف و سلوکی وجود دارند كه تعریف می‌كنند كه زن بودن به چه معنی است (گافمن، 1956)، امّا با بیرون آمدن از آن الگوها، زنان نه تنها خودشان را در الگوهای نهادی شده بلکه با مخالفت با آنها خود را تعریف می‌كنند. همانطور كه زنان این كار را با هم انجام می‌دهند، جامعه و ملّت دیگری تشكیل می‌شود كه از سیاست‌های جایگزین حمایت می‌كند، در تعامل روزمره پدیدار می شود و در جنبش اجتماعی توسعه‌ می‌یابند. (داپلسیس و اسنیتو، 1998). و همانطور كه جوامع (ملّت‌ها) تشكیل می‌شوند، همانطور هم اعضای جنبش‌ها در حضور همدیگر صحبت و رفتار می‌كنند، به آزادی‌شان، به اقدام خودمختاری شان متعهّد هستند (تعریف آرنت از آزادی عمومی) و  ظرفیت و توانایی رفتار و عمل هماهنگ و دسته جمعی را بسط و توسعه می‌دهند (تعریف آرنت از قدرت عمومی). از این رو، آنها نه فقط همدیگر  را بلكه همچنین آنهایی را كه در بیرون از قلمرو  نزدیك‌شان، یعنی جوامع و فضا‌های دیگر و قلمرو عمومی‌تر جوامع قرار دارند، مخطاب قرار می‌دهند. بدین طریق تعامل افراد، ملّت‌ها و قدرت های سیاسی را بسط و توسعه می‌دهند همانطور كه جان دیویی در صفحات آغازین كتابش در ارتباط با جامعه و مسائل آن مطرح كرد (دیویی، 1954).

 

رسانه‌های گروهی و ساختار فرهنگی جوامع و قلمرو جوامع

هیچ راهبردی به مسئله حوزه‌ها خصوصاً راهبردی كه بر تعامل اجتماعی و ساختار فرهنگی متمركز است، نمی‌تواند از تحلیل رسانه‌های گروهی اجتناب کند. در حقیقت شایان توجّه است كه تحلیل سطحی و غیرمتفكّرانه رسانه ها به اشتباهات عمده‌ای در ارزیابی حوزه‌ها و مشكلات آنها منجر می‌شود. این ]وضعیت[ در کار تأثیرگذار هابرماس، «دگرگونی ساختاری حوزه عمومی» (1989) آشكار است. توسعه اشكال رسانه‌های گروهی- از زندگی عمومی متمركز بر زبان گفتاری گرفته تا زندگی عمومی متمرکز بر تعامل میان گفتار و نوشتار- قسمت اصلی تحلیل اوست،. امّا هابرماس آنگاه که به تحلیل رسانه های سمعی و بصری تا رسانه های الکترونیکی می‌رسد، تحلیل عینی را رها کرده و كاهش چشمگیری را مشاهده می کند. عقلانییت ممكن نیست. مبادله كالا بر مبادله رفکری چیرگی دارد. سالهای بعد، او این دیدگاه جبرگرا را اصلاح كرد، امّا كاری كه او انجام داد نشان دهندة بررسی سیستماتیک رابطة میان رسانه‌های گروهی و حوزه هاست. (هابرماس، 1982).

به جای کنش متقابل رویارو، رسانه‌های الكترونیكی معمولاً تعامل مجازی یا نداشتن تعامل را تسهیل می‌كنند و در عوض قابلیت رؤیت و مشاهده را فراهم می آورند(دایان، 2005). اگر رسانه‌های چاپی در امتداد خط زمان عمل می‌كنند- نوشتن، خواندن و صحبت كردن به موقع هماهنگ می‌شوند ـ رسانه‌های الكترونیكی در فضا عمل می‌كنند، به خاطر اینكه تمام اطلاعات به طور مستقیم و  همزمان و اغلب به طور دیداری نمایش داده می‌شود. این ویژگیهای معكوس، بر ظرفیتهای رسانه‌های گروهی برای تسهیل ]شکل گیری[ حوزه هاو بحث عمومی تأثیر می‌گذارد. رسانه‌های گروهی الكترونیكی مردم را برای انجام بحث و گفتگو یكجا جمع می‌كند، همانطور كه رسانه‌های چاپی در گذشته این کار را می کرده اند، امّا آنها همچنین امکان انواع تعامل و حضور را كه از قبل موجود و در دسترس نبودند، فراهم می‌كنند. این توسعه‌ها و پیشرفت‌ها تأثیر مهّمی بر روی تشكیل حوزه ها و جوامع جدید دارند.

در این مورد دو دیدگاه غالب وجود دارد. دیدگاهی كه هابرماس در كار عمده‌اش فرض و بعدها اصلاحش كرد: رسانه‌های الكترونیكی تصوّر غلطی از دموكراسی بدست می‌دهند امّا در حقیقت تولید سیستم اجتماعی نابرابری‌ها (فضا، بازار سرمایه‌داری) را قانونی می‌كند. تلویزیون كه ما را تا زمان مرگ سرگرم می‌كند (پستمن، 1986)، به وجود آورندة رضایت (چامسكی، 1989)، و ایجاد كنندة جامعه‌ای متشکل از مناظر و شبیه‌سازی‌هاست (دبورد، 1994؛ بودریار، 1988). این انتقادات تأكید دارند بر اینكه چگونه حكومت یا نظام رسانه‌های جاری، روشنفكری را جایگزین سرگرمی می‌كنند یا حداقل این دو را در هم می‌آمیزند كه در واقع توسط نخبگان گروهی تأیید می‌شود؛ منافع آنها را تأمین می‌كند؛ مردم را از شرایط اضطراری و فعلی‌شان فاصله می‌دهد؛ و موجب توهمات و تصورات غلطی می‌شود كه واقعی‌تر یا حداقل به اندازة برداشت‌ها و تجارب انسانی واقعی به نظر می‌رسند. از طرف دیگر، رسانه‌های الكترونیكی حوزه ها به ایجاد حوزه ها ادامه می دهند و جایگزینی نیز برای آنها ارائه می دهد. برای مثال جنبش‌های اجتماعی فوق‌الذكر ـ جنبش‌های زنان و حقوق مدنی و حوزه های عمومیی شان. اخیراً به طور شگفت انگیزی، جنبش ها و حوزه هایی توسط کمپین سیاسی اوباما به وجود آمده اند (گلدفارب، 2009). رسانه‌های گروهی تمامی این پیشرفت‌ها و توسعه‌ها را تسهیل کرده اند حتی آنهایی را كه رسانه ها را تحلیل برده اند.

والتربنیامین (1995 [1936]) و مارشال مك‌لوهان (1964) متفكّران و اندیشمندان قدیمی هستند كه این پتانسیل رسانه‌های گروهی را آشكار كردند. آنها تغییر و تحوّل اشكال رسانه‌های گروهی را گشودن امكانهای جدید برای مباحث دموكراتیك در میان ملتها و در میان مردم و همچنین میان اشكال مختلف رسانه‌های گروهی فرض می‌كنند. رسانه‌های الكترونیكی جایگزین رسانه‌های چاپی نشده‌اند اما از آنها بهره بردند. در كار تأثیرگذار مك‌لوهان «رسانه پیام است» (مك‌لوهان، 1964)، رسانه‌های گروهی پیش از همه به عنوان نیروهای قابل تبدیلی فرض می‌شوند كه نه تنها احساسات و دانش ما را توسعه می‌دهد بلكه همچنین مقیاس‌ها و آهنگ‌های جدیدی را ارائه می‌كنند كه الگوهای جدید روابط اجتماعی را به وجود می‌آورند. والتر بنیامین در کتاب «کار هنر در عصر تولید ماشینی» پتانسیل سیاسی ای را آشكار كرد كه بنای رسانه‌های دیداری جدید (بنجامین 1998 [1936]) را تحلیل می برد. او فن‌آوری‌های رسانه‌ای جدید را به عنوان امكان ایجاد درك واقع بنیانه‌تری از زندگی اجتماعی‌ و ارائه حوزة جدیدی از کنش گروهی (مشترك) میان مردم تشریح کرد (بنجامین 1998، صفحه 38-237). این، شرح و بسطی بود از پتانسیل سیاسی یافت شده در پیدایش موضوع؛  همانطور كه آرنت به مطالعه درآورد.

در حالی که خسوف و کسوف  حوزه، قدر مسلم، یك روی سكّه ی رسانه‌های الكترونیكی هستند، و روی دیگرشان اشكال جدید مشاركت است، جان دیویی بر این نكته اساسی و مهم تأكید كرد که: «چشم بیننده است. گوش شركت كننده است». او تأكید كرد كه حتی اگر مطبوعات (ما باید اضافه كنیم، و رادیو، فیلم و تلویزیون) اطلاعات ناقص و جزئی فراهم می‌كنند، مبنای دموكراسی نیستند. گفتگوی جوامع و حوزه های محلّی آن چیزی است كه واقعیت ایده و دیدگاه عمومی را فراهم می‌كند (دیویی، 1954: 219). پیام رسانه‌های گروهی با جوامع تعاملی تعریف می‌شود كه با آنها زندگی می‌كنند. دنیل دایان و الیهو كاتز به طور زیبایی این نكته را در رویدادهای رسانه ای(1992) شرح می‌دهند و نشان می‌دهد چگونه این گونه جوامعِ متمركز بر فضا‌های ملّی، در مناسك و آیین‌های همگانی، به وسیله نوع خاصی از نمایش رسانه‌های گروهی گرفتار می‌آیند. با شكستن ریتم‌های نمایش و جریان تلویزیونی، انواع یكسانی از مراسم و آیین‌های وابسته به انتقالات قدرت، بزرگداشت ارزشهای جمعی و مرجع سیاسی قبل از تلویزیون، اكنون از طریق تلویزیون نمایش داده می‌شوند. نمایش به طور متفاوتی انجام می‌شود و شامل تضادها و رقابت بر سر مرئی بودن - علاوه بر اتحاد و گفتگوی عمومی (با در نظر گرفتن فعالیت‌ها و مراسم‌های معارفه ریاست جمهوری)- می‌شود، امّا عمدتاً متفاوت نیست. این حالت نه فقط در جوامع مركزی وجود دارد که وابسته به تلویزیون ملّی هستند ، بلكه درتشكیل و توسعه حوزه ها و ضدحوزه ها طریق اینترنت به طرز قابل توجهی از وجود دارد.

اینترنت به جوامع امكان می‌دهد تا بدون تعامل و ارتباط چهره به چهره با یكدیگر ارتباط برقرار كنند. موقعیت حوزه‌ها و جوامع از كشورها و قاره‌ها فراتر رفته است. این شكل جدید تعامل است كه انواع مباحثه و حوزه را در خود جای می‌دهد كه پیش از این نه قابل دسترسی بود و نه امکان پذیر. جنبش ضد جنگ و کمپین دین(Dean)  حوزه های جایگزینی را تشكیل دادند كه قادر به فعالیتی بودند كه به طور جدّی اجماع نظر پیشین را به نفع سیاست‌های بوش در خصوص جنگ در عراق و جنگ جهانی بر علیه تروریسم به چالش كشاند. گفتگوها و اقدامات زنده همزمان‌شان، قلمرو همگانی دیگر وزمینه های اقدامات انتقادی را فراهم آورد كه موقعیت حزب دموكرات و در نهایت حوزه بزرگتر آمریكا را تغییر داد (گلدفارب، a 2006، b2006). گر چه جان‌كری انتخاب 2004 را واگذار کرد، حوزه های دیگری كه در طول فعالیت  توسعه یافتند، نتیجه مهّم مبارزه انتخاباتی او بودند. به مین ترتیب، پیام رسانی متنی به ابزار  رایجی برای شکل گیری حوزه جنبش سیاسی تبدیل شده است: از همه مهمتر،پیام رسانی متنی به اتحّاد شهروندان در انقلاب نارنجی در اوكراین در سال 2004 و تجمع صدها دانشجو در مركز شهر سئول در سال 2005 كمك كرد. حتی حوزه هایی كه در فضاهای محلّی برای پیشبرد مسئله عمومی فعایت می کنند، - مانند نمونه سازمانهای غیرانتفاعی در اسرائیل امروز- از اینترنت نه فقط برای سازماندهی تجمّعاتشان بلكه برای ایجاد روابط متقابل در میان خودشان و با فضا‌های دیگر در فضای ملّی ]و در خارج از کشور[ استفاده می‌كنند.

نتیجه گیری

پتانسیل بالقوه رسانه‌های تصویری و الكترونیكی برای پیشبرد و تسهیل مباحث عمومی و  نقش واسطه­گی حوزه ها، ما را به بحث اصلی این نوشتار باز می‌گرداند. عرصه سیاسی آرنت در مورد ظهور، دیدگاه حوزة عمومی مشورتی‌ هابرماس را گسترش داده و تكمیل می‌كند. در قلب قلمروهای جدید الكترونیكی که واسطه شده اند، فضا‌های عمومی جدید قابل رؤیت و تعاملی  پدیدار و برجسته شده اند. اینگونه فعالیتهای حوزه ها، کمال مطلوب حوزه عمومی مباحثه  را آن طور که هابرماس در آغاز توصیفش کرد- در عصر رسانه‌های جدید و گردش جهانی قدرتها، مردم، و ایده‌ها ابقا می کند مباحثه ایده‌آل مشورتی بر پایه واقعیت تجربی و اشكال رسانه‌های جدید قرار دارد.

به همین ترتیب و به طور مسلم، نوعی سمت گیری هنجارین هم وجود دارد. حوزه ها یک تحریک کنندگی اصولی و ایضا بررسیهای آنها پیامدهای سیاسی عملی دارند. اگر شما باور دارید كه هنجارهای زندگی عمومی همانهایی هستند  كه هابرماس معرفی می کند، حوزه های تان از یک جنس هستند. باور کنید كه آنها بیشتر شبیه هنجارهای  معرفی و تأیید  شده توسط نقدهای هابرماس هستند و شما به روشی متفاوت- ولو مرتب درگیر سیاست می‌شوید. قبول کنید كه حق با آرنت است و کنش و داوری سیاسی‌ شما، هنوز مرتبط امّا نوعی متفاوت است. جایگاه دانش تخصصّی،عقلانیت، انگاره‌ها، سیاستهای هویّتی، رسانه‌های گروهی و مانند اینها به طور متفاوتی ارزیابی خواهند شد و بر اساس مفهوم‌سازی‌های مختلف عمل می کنند.

بنابراین حوزه ها،به عنوان پدیده های اجتماعی خصلتی فرهنگی دارند نه صرفا نظم های توصیفی یا ساختاری. حوزه ها از طریق کنش های متقابل انسانی در زندگی روزمره و در موقعیت‌های رسمی، در محلّ‌های كم و بیش رسمی، در جنبش‌های اجتماعی و در کنار سازمانها و نظامهای جامع شکل می گیرند. در بافت روابط قدرت جدید و كنترل اجتماعی، این تعاملات دو جنبه دارند: از نظر تجربی‌، مردم مساوی نیستند، و در جامعه بر حسب تفاوتهای‌شان حضور می‌یابند و دیدگاههای مختلف‌شان را در حضور همدیگر بیان می‌كنند؛ از نظر هنجاری، آنها ظرفیت و توانایی عمل به عنوان افراد  برابر و مساوی را گسترش می‌دهند. تمامی حوزه ها مساوی و برابر نیستند، امّا ]بالاخره[ شکل می گیرند و علیه  همدیگر در محدوده قلمروی جوامعی عمل می‌كنند كه نمی‌توانند از آن فراتر بروند. این  امر،رسانه‌های گروهی را دو چندان مهّم و حائز اهمیّت می‌سازد، به خاطر اینكه آنها نه تنها تشكیل و تعامل جوامع و فضاها را تسهیل می‌كنند، بلكه ممكن است ظرفیتهای فرهنگی‌شان را نیز افزایش یا كاهش دهند.

در این دیدگاه، به آنهایی معتقد به کاهش قلمروی فضا‌ها هستند، می‌توان گفت كه دیدگاه و چشم‌انداز بسته‌ای از فرهنگ دارند. از طرف دیگر، از دیدگاه ما، جدای از هدف هابرماس، هیچ تحریف و دستكاری ]در اطلاعات[ وجود ندارد، امّا افزایش پیچیدگی فرهنگی در زندگی عمومی امروز یک واقعیت است. معتقدیم ما نه تنها كیفیت‌ها و ویژگیهای جوامع مدرن را نشان داده‌ایم بلكه از موقعیت های هنجاری ای حمایت كردیم كه ]پنجره[ زندگی عمومی را به انواع جدید مشاركت، جوامع مختلف و  حوزه های متضاد باز می‌كند.

اختلاف و رقابت، بازی و نمایش، تجسم و ظهور، زیباشناسی و اعتقاد، تمام بخش‌های حیات حوزه ها هستند، به خاطر اینكه این حوزه هااز داخل به خودشان و از بیرون به حوزه ها و ملتهای دیگر از طریق انواع اشكال رسانه‌ای و فرهنگی مختلف نگاه می‌كنند. نگاه جامعه شناختی ما به حوزه ها،از  تئوری‌های فلسفی یا سیاسی مختلفی مایه می گیرند كه مدعی جهانشمولی اند و حوزه ها را به عنوان مشکلات اجتماعی مطالعه می کنند. در حقیقت، مسئله تشكیل حوزه فعالیت فضا‌ها، یكی از مسائل اجتماعی بنیادی مدرنیته است. این فرایند در زمان و مكان خاصی شروع شد و در سراسر جهانی گسترش یافت كه با آن نه فقط واقعیات تجربی جدید، بلكه گستره‌ای از موقعیت‌های هنجاری با پیامدهای سیاسی عملی در خصوص پروژه دموكراتیك مدرن طرح می‌شود. از آرنت تا گافمن تا بنیامین ما غنای فرهنگی را پی گیری كرده‌ایم كه همراه با اشكال جدید رسانه‌ها توسعه یافته و احتمالات دموكراتیك جدیدی را فراهم كرده است كه از طریق بحث كاملاً منطقی، منحصر به فرد، و جهانی در ارتباط با زندگی عمومی، موجود و در دسترس نیستند.

 

 


  • آخرین ویرایش:جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1392
نظرات()   
   
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.
آخرین پست ها

مرگ در سال‌های دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399

علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399

انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399

دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399

زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399

زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399

سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399

رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399

عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399

کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399

لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399

خش‌خش ِ خنده‌های اشک‌آمیز برگ‌های پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399

شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399

دروغ‌زن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399

سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399

تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399

داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399

با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399

سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399

کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399

خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399

سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399

تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399

ما در کدامین جهان زندگی می‌کنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399

دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398

تعریضی بر واکنش آیت‌الله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398

دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398

مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398

«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی می‌شوند؟».‏..........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398

جامعه‌شناس تحمل‌ناپذیر است!‏..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398

همه پستها

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات