به بهانه شكایت آموزش و پرورش از كاریكاتور روزنامه قانون
2- بیش از یک دهه است که در قامت معلم در نظام آموزشی کشور با دانشجویان
تعامل دارم. به اقتضای رشته تحصیلی و مواد تدریسی، بهتری علم یا ثروت، یکی
از مباحث کلاسهایم بوده و هست. قریب به یقین، دانشجویانی که ادامه تحصیل
را به مثابه یک «ارزش» برگزیدهاند، به پنج درصد هم نمیرسند. مابقی، تنها
راه پیش رو را ورود به دانشگاه میدانند و به آن امید که «وسیله» دستیابی
به شغل و در نتیجه درآمد و ثروتی بشود تا گریبان خود و اطرافیان را از فقر
برهانند. این تغییر ارزشی، نیازی به پیمایش ملی– از نوع پیمایش مشهور
اینگلهارت– ندارد، چرا که در یک تحلیل سردستی، آمار داوطلبان ورود به
رشتههای «آینده ساز» را میتوان با داوطلبان ورود به رشتههای مظلوم و
فروکوبیده علوم انسانی مقایسه کرد و گرایش به ثروت و سرمایه در میان
نوجوانان و جوانان ایرانی را اندازه گرفت.
3- این دوپاره – گفتار، مقدمه ورود به ماجرای کاریکاتور روزنامه قانون و
موضوع کهنه ناشدنی علم و ثروت است. واقعیت این است که با خواندن این خبر،
اصلا دچار بهت و حیرت نشدم. از آن رو که در محاق بردن روزنامههای منتقد ِ
مسئولان در دو دهه اخیر، تبدیل به قاعده شده است. عوامل مختلفی در سقوط
ارزش دانش و نیز فروافتادن بخش زیادی از جمعیت کشور به زیر خط فقر مؤثر
بودند. شناختن این عوامل و تعیین میزان وزن و تأثیر آنها کار ممکنی است.
هرچند برای کسانی مفید و مطلوب نیست. میزان دریافتی معلمان در سالهای اخیر
نسبتی با سرعت تصاعدی نرخ خوراک و پوشاک و خرید مسکن و میزان اجاره بهای
منزل و... ندارد. اکثر معلمان در کشور، درگیر معضل شکاف بین درآمد و هزینه
هستند. وضعیت زندگی فقیرانه معلمان مایه ابتهاج و افتخار نیست، بلکه عامل
سرافکندگی عاملان و مسببان اینچنین زندگیِ سطح نازلی است. به باورم، شاکیان
محترمی که گویا نگران شخصیت معلمان هستند، بهتر است نگران معلمانی باشند
که در زیر باران و منتظر خط اتوبوس و تاکسی، غرق گل – آب ماشینهای
تکسرنشین 200 و 300 میلیونی میشوند (ارقامی که در گنجایش علم معلم
نیستند)؛ نگران فروش اعضای بدن معلمان برای پرداخت هزینه درمان زن و
فرزندانش باشند؛ نگران شرمساری معلمان در مقابل صاحبخانهها باشند؛ نگران
خانه به دوشی سالانه معلمان ِ مستأجر باشند که مجبورند درآمد یک ماهه را
صرف جابهجایی کتابهایشان از این خانه به آن یکی کنند؛ نگران عرق خجالت
معلمان، زیر نگاه پرسشگرِ فرزندانشان برای پارگی و مندرسی لباسهایشان
باشند؛ نگران کفش و لباس وصله پینه شده معلم در حضور شاگردانشان باشند؛
نگران شرمندگی معلم بابت خستگی در منزل و محیط کار به علت چند شغلی بودنش
باشند؛ نگران آن باشند که چون فقر از در وارد شود، ایمان از پنجره به در
میرود.
کاریکاتور روزنامه قانون، موجب وهن به مقام و شأن معلم نبود؛ از آن رو که
این شأن و مرتبه، سالهاست هزینه توهم سیاستمدارانی شده که روشنفکران و اهل
دانش را بزغاله فرض کردند.کاش، شاکیان بخواهند و کاش بتوانند پدیدآورندگان
اوضاع نابسامان اقتصادی و فرهنگی و آموزشی را در جایگاه متهم بنشانند.
آخرین پست هامرگ در سالهای دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399
علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399
انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399
دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399
زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399
زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399
سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399
رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399
عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399
کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399
لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399
خشخش ِ خندههای اشکآمیز برگهای پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399
شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399
دروغزن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399
سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399
تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399
داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399
با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399
سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399
کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399
خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399
سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399
تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399
ما در کدامین جهان زندگی میکنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399
دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398
تعریضی بر واکنش آیتالله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398
دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398
مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398
«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی میشوند؟»...........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398
جامعهشناس تحملناپذیر است!..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398
همه پستها