ولتر در
عهد روشنگری، سکولاریسم را آزادی شخصی، حق مالكیت، آزادی اندیشه، رسانه ها، برابری
در برابر قانون و جدایی كلیسا از دولت معرفی کرده است.(هوبرت كنوبلارخ، 1391:
237). وی همچنین عقیده داشت که دین تا 1810 متلاشی خواهد شد. توماس
ولستون در سال 1710 اعلام کرد که مسیحیت تا 1900 از بین می رود. در
جامعه شناسی اولین بار وبر از این مفهوم برای تبیین دگرگونی بنیادین در جهان جدید استفاده کرد؛ ماركس نوشت که بطلان ایدئولوژی
دینی بر همگان آشكار خواهد شد؛ و متأثر از فوئرماخ، دین را به مثابه ایدئولوژی دانست.سن
سیمون، پیشنهاد دین نیوتونی را ارائه کرد؛ فروید، دین را بزرگترین
توهم عصبی دوران معرفی کرد که بر روی تحت روانكاوی درمان خواهد شد؛ برایان
ویلسون فرایند دنیوی شدن، را در دراز مدت پیش بینی کرد؛ آنتونی
والاس اعلام کرد که نابودی
دین چند صد سال طول می كشد؛ (ماری بیرجانیان،1371). نیچهانسان
دیندار را به كودك خردسال تشبیه کرد و
چنین آورد که: «اما ما به هیچ روی خواهان راه یافتن به پادشاهی آسمان نیستیم؛ ما
مرد شده ایم، پس ما پادشاهی زمین را خواهانیم» (نیچه، 1378:201).. در حوزه انسان
شناختی، در انطباق میان آموزه های دین و یافته های عقل، اصالت را به عقل داده و آن
را محور زندگی فردی و جمعی دانستند.در حوزه مردم شناسی، تایلور،
نگاه خود را بر Surviual
– بقایا – مترکز کرد؛ بقایایی که در درازنای تاریخ، به
عادت تبدیل می شوند و به تدریج رنگ و صبغه دینی به خود می گیرند.در این وضعیت،
آنچه که منشأ عادتی دارد،از آنجایی که به سنت دینی تبدیل می شود، از سوی دینداران
مورد پرسش قرار نمی گیرد.در حوزه جامعه شناسی دین که اینک به رشته ای تخصصی برساخته
شده، 3 جهش تكاملی را می توان رصد کرد: 1- رها شدن از چارچوب تحقیقات صرفاً میدانی و تقویت مبانی
تبیینی؛ 2- گسترش مرزهای دین به بیرون از محدوده های نهادی و
سازمانی؛ 3- خارج شدن از جغرافیای مسیحی- غربی. در واقع، در جامعه شناسی، دین هم به عنوان یك متغیر وابسته مطرح می شود و هم متغیر
مستقل.( قدردان ملکی ،1380: 170-147). كنت
تحولات پدید آمده در دین را به تبع تغییرات معرفت شناختی دنبال می كند. همچنین نقش
كاركردی برای دین قائل است و دین را عامل مشروعیت بخش به قدرت می داند. نظریات كنت
در مورد دین در 3 موضع از این قرار است: 1- برافراشتن عَلَم استقلال جامعه سازی و آزاد سازی آن از
جنبه الهیات و فلسفه به منظور تكمیل آخرین حلقه سلسله مراتب علوم اثباتی. كنت
اندیشه های اجتماعی پیش از خود را آغشته به ارزشگذاریهای ماورایی و تبیین های
الهیاتی می داند و لذا بنیانگذاری علم اثباتی جامعه شناسی را در راستای طرد مفاهیم
ماوراء طبیعی و تبیین های غایی می داند. 2- كنت هنگام سخن گفتن از فرایند انتقال از جامعه
الهی-نظامی به جامعه علمی-صنعتی، به فرایندهای معرفی شدن فرد و جامعه اشاره دارد؛
چرا كه تحولات و اصلاحات اجتماعی را وابسته به تحولات پدید آمده در انگاره های
حاكم بر ذهن بشری می داند. 3- كنت در قانون مراحل سه گانه ذهن بشری، از تعلق نگره و
انگاره دینی به دوره كودكی بشر یاد می كند. كنت متأثر از دوبونالد و دو میستر، معقتد است كه حتی در
دوره اثباتی، بنیاد نظم اجتماعی از دین است. وی تحت تأثیر هابز باور دارد كه جوامع
با زور اداره می شوند و در عین حال باور دارد كه این زور عریان بایستی با آمیزه ای
معنوی مثل دین، تلطیف و قابل تحمل گردد: اقتدار و نفوذ معنوی وظیفه دارد تا نظم
اجتماع را حفظ كرده، آحاد جامعه را متحد ساخته و قدرت عریان و مادی را تقدیس و
تلطیف كند. او ضرورت وجود سلسله مراتب قدرت معنوی در كنار سلسله مراتب قدرت دینی
را پیش می كشد. در دوره اثباتی كنت، پیامبر و دانشمندان، كشیشیان «دین انسانیت»
هستند. (کیپوتو،جان دی،1388:302). ماركس
دین را ایدئولوژی ابزار توجیه وضع موجود شناساند. به زعم وی کارکردهای دین از این
قرارند: رایج ترین ایدئولوژی، حامی طبقه
حاكم و تخدیر كننده طبقه فرودست. دین در جوامع با ساخت طبقاتی، نقشی دوگانه و مكمل دارد. نقش
دو گانه ای كه در نهایت به نفع یكی از دو سوی منازعه یعنی طبقه مسلط تمام می شود و
توجیه گر ماورائی نظام نابرابر و مناسبات تبعیض آمیز و اقناع كننده نظری- روانی
گروههای تحت ستم در پذیرش سرنوشت محتوم است. دین به مثابه ایمان و تعلق خاطر
مشترك، بر روی تضادهای فاحش و شكافهای عمیق جامعه سرپوش می گذارد؛ صورتی از هم
بستگی كاذب میان دو دشمن ذاتی را نمایش می دهد؛ تابعی از زیربنا و عامل ازخودبیگانگی خالق- مخلوق است. عرفی شدن جوامع و افراد در اندیشه مارکس چنین است:
آخرین پست هامرگ در سالهای دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399
علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399
انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399
دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399
زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399
زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399
سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399
رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399
عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399
کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399
لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399
خشخش ِ خندههای اشکآمیز برگهای پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399
شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399
دروغزن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399
سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399
تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399
داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399
با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399
سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399
کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399
خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399
سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399
تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399
ما در کدامین جهان زندگی میکنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399
دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398
تعریضی بر واکنش آیتالله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398
دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398
مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398
«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی میشوند؟»...........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398
جامعهشناس تحملناپذیر است!..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398
همه پستها