عرفی شدن جوامع و افراد در اندیشه مارکس چنین است: 1- دین و دولت را ابزارهای ایدئولوژیك- سیاسی قدرتهای حاكم
می داند.این دو محصول، با عبور بشر از دوران ما قبل تاریخ و گام نهادن به دوران بی
طبقه گی، از میان خواهند رفت. 2- ماركس از متعالی شدن و برتر شدگی (Supernization)
مجدد بشر برای خود سخن می گوید- یعنی بازگشت به انسان، انسانی كه به تعبیر فوئر
باخ از خود بیگانه شده است. (جلیلی،145-1376:111). مارکس اگرچه کتاب مستقلی را به دین اختصاص نداد، لیکن
دورکیم در اردوگاه مقابل او، چنان به باور کارکردی پدیده های اجتماعی رسیده بود که لحظه ای از دین غافل نماند و به خصوص در کتاب «
صور ابتدایی حیات دینی در جوامع ابتدایی» دِین خود به کارکردگرایی را ادا کرد.اهم
نظریات وی چنین است: 1- منشأ اجتماعی دین؛ و نفی هر گونه
منشأ ماوراء طبیعی و الهی برای آن (دین فرآورده بشری است)؛ توتمیسم، نخستین صورت
دینی در جوامع ابتدایی؛توتم، نمادی از كلان و ارزشها و سنت های نهادینه شده ی آن
است؛ دین را مهیای هرگونه دستكاری و اصلاح و تبدیل های بعدی و سرانجام در فرایند
عرفی شدن قرارمی دهد. 2- تمایز قائل شدن بین مقدس و نامقدس
در جوهر دین؛ خود دین برای جدا شدن امور مقدس از نامقدس ، این خط فاصل را
رسم می كند. 3- بحث مربوط به انتقال از همبستگی
مكانیكی به ارگانیكی؛ در این انتقال، از نقش دین كاسته می شود و خلاءهایی ناشی از
گسست هنجاری و اخلاقی در جوامع جدید به وجود می آید. موضع دوركیم، معتدل
است و رأی به حذف كامل دین نمی دهد و بیشتر به تحول آن نظر دارد. به نظر وی ادیان
گذشته، تجلی تقدس یافته آرمانهای همان جوامع بودند، پس جوامع جدید قادرند دین و
خدایان جدید خویش را از نو بسازند.رابرت بلا، دوركیم را نخستین متكلم دین مدنی می
داند. (مایکل سناف،بب1378:). جامعه شناسی دین وبر، به هیچ وجه برکنار از مواضع او در
مورد عقلانیت و تمدن غربی نیست. سیر تكاملی عقلانیت نزد وبر دو مرحله دارد : 1- پیدایش دین و چالش دین عقلانی با جادوی غیر عقلانی،
(پیدایش كاپیتالیسم)؛ 2- آغاز عصر مدرن. كه دین، جای خود را به سیاست، اقتصاد
و علم (عوامل عقلانی سازی) می دهد. وبر از این مفاهیم استفاده كرد: عقلانیت، افسون
زدایی، اندیشه گرایی(Intellectualization). عقلانیت را نیز در چهار معنا به کار برد: 1- عقلانیت علمی؛ یعنی: تمامی انحاء زندگی كه فعالیتهای
دنیوی را از منظر علائق و منافع خودخواهانه و مصلحت عمومی فرد مورد توجه و داوری
قرار می دهند. 2- عقلانیت نظری؛ غلبه بر واقعیت از طریق مفاهیم انتزاعی؛
استدلال، تفكر، استقراء. 3- عقلانیت ماهوی؛ سازگاری عناصر تشكیل دهنده مجموعه ای از
ارزشها و باورها. 4- عقلانیت صوری؛ محاسبه وسیله – هدف. سرمایه داری و دیوانسالاری دو نیروی عقلانی ساز بزرگ در عصر
مدرن هستند كه منشأ واحدی دارند: دین ریاضت گرای این جهانی. از نگاه وبر، انسان نیازی متافیزیك به جهان معنادار دارد.
این نیاز ناشی از زیستن در جهان بی نظم و فاقد معناست. دین این نیاز را رفع كرده وبا
ارائه نظامی انتزاعی این جهان را معنا دار می كند:در زندگی روزمره، اتفاقاتی می افتند
كه با انتظارات و تجربه های روزمره ناهم خوانند به این دلیل بی معنی اند كه اصلاً
نباید رخ بدهد. اگر سطح عقلانیت در جامعه پایین باشد، این تناقض را جادو
رفع می كند؛اگر سطح عقلانیت بالا باشد، باید مرجع غایی تری پیدا شود؛ یعنی روند
عقلانی شدن روند صعودی می یابد. پیوریتانیسم با آموزه ریاضت و تكلیف شغلی، نقش خود
را در گسترش كاپیتالیسم به انجام رسانید. (همیلتون، 100-1377:199). وبر جهان مدرن را با دین اساساً ناسازگار می داند. عصر، عصر
بدون خدا و بدون پیامبر است.(همان – ص 58). تفاوت دنیای مدرن با قدیم در این است که
دنیای قدیم دارای جهان بینی واحدی بود كه ارزشها در قالب آن ارائه می شدند در حالی
که در دنیای جدید، این جهان بینی واحد در
هم شكسته است.در دنیای جدید، عقلانیت، عرفی شدن دین، فرد و جامعه را یکجا در خود
دارد. (همان.) وی ادیان عقلانی را مقابل ادیان جادویی و غیر عقلانی قرار
می دهد و یكتاپرستی را صورت كمال یافته و عقلانی شده پرستش خدایان متعدد در ادیان
ابتدایی معرفی می كند. این همان فرایند عرفی شدن دین است. 2- وقتی وبر از عقلانیت، عمومیت یافتن ملاحظات هدف- وسیله و
افرایش سهم كنشهای عقلانی معطوف به هدف نسبت به دیگر كنش سخن می گوید، منظورش همان
عرفی شدن است. 3- وقتی پای عقلانیت به دیوانسالاری و اقتصاد و مناسبات
اجتماعی می رسد- عرفی شدن جامعه نشان داده می شود.وبر دو نوع دین را معرفی می كند: - دین رستگاری؛ - دین شریعتی. وی، میان اخلاق مسئولیت
و اخلاق اعتقاد تفاوت قائل می شود و گونه شناسی زهد و صوفیانه را هم به
آنها می افزاید.به عقیده وبر، باور به امر فراطبیعی عمومی است.در این باور، جادو
هم در جوامع دینی نقش دارد.جادو در ضروریات دین درگیر است و مستلزم استفاده از
طلسم؛ دین به شیوه ارتجالی عمل نمی كند بر خلاف جادو. وبر در جامعه شناسی دین، از
مفاهیم تابو، پیامبر و شارع استفاده می
کند.به نظر وی،اخلاق مذهبی عام تر از تابو است. در بررسی اخلاق سرمایه داری، توجه وبر به كتابهای فرانكلین
بنیامین آمریكایی بود؛ از مارتین لوتر شروع می كند و مفهوم «تكلیف» به معنای سنتی،
و تقدیر گرایی در زندگی افراد را مورد بررسی قرار می دهد و سپس به سراغ جان كالوین،
پروتستان اسكاتلندی می رود و در نهایت پروتستانیسم ریاضت كشانه را به 4 دسته تقسیم
می کند : 1- كالونیسم؛ 2- پیتیسم؛ 3- متدیسم؛ 4- فرق پاپیتیست. عنصر اصلی عقیده كالون، تقدیر ازلی است. انسان زندانی
تبعیدی است كه هدیه الهی است. این تفكر از لحاظ روانی کارکرد دارد: تنهایی درونی بی نظیری، ذهن فرد را
فرا می گیرد: فرد یا لعنت شده است یا برگزیده، اما از كجا بداند؟ پس: كارسخت
(موفقیت) شیوه ای است برای اطمینان از رستگاری فرد و زدودن شك. در تحول اخلاق
پروتستانی، ثروت اگر انگیزه ای برای بیكاری و لذت باشد، مطرود است ولی به عنوان
ادای وظیفه در حرفه، نه تنها مجاز بلكه امر شدنی است. مایکل سناف،1378).
(همیلتون،ملکم،1377).
آخرین پست هامرگ در سالهای دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399
علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399
انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399
دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399
زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399
زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399
سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399
رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399
عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399
کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399
لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399
خشخش ِ خندههای اشکآمیز برگهای پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399
شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399
دروغزن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399
سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399
تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399
داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399
با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399
سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399
کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399
خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399
سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399
تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399
ما در کدامین جهان زندگی میکنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399
دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398
تعریضی بر واکنش آیتالله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398
دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398
مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398
«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی میشوند؟»...........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398
جامعهشناس تحملناپذیر است!..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398
همه پستها