پیتر برگر فرایندی را ترسیم می كند كه نه تنها به دنیوی شدن دنیا، (نهادهای
اجتماعی و اقتصادی)- بلكه به دنیوی شدن خود دین می انجامد- یعنی: طی این فرایند،
جامعه و فرهنگ از سلطه نمادها و نهاد دین خارج می شوند.دنیوی شدن در دو سطح اتفاق
می افتد: 1- ساختاری – اجتماعی؛ 2- ذهنی. در این دو سطح، هرچه زمان پیش وی رود، دین نه تنها از حوزه جامعه خارج می شود
و نفوذ خود را از دست می دهد؛ بلكه اعتبار یا باور پذیری اش نزد اعضاء هم از بین
می رود.غرب نیز هر روز شمار بیشتری از انسانهایی را پرورش می دهد كه در جهان و
زندگی روزمره خود بدون بهره گیری از تفسیرهای دینی نظر می كنند. بنیان های فكری سكولاریسم نزد برگر: 1- اومانیسم؛ 2- فردگرایی؛ 3- راسیونالیسم؛ 4- علم محوری؛ 5- آزادی و تساهل؛ 6- سنت گریزی و نوگرایی؛ 7- ماشینیسم.(
همیلتون،ملکم،1377). (جلیلی،هادی،1383). در میان دیگر جامعه شناسان،آلكسی دوتوكویل نیز با سفر به / و مطالعه جامعه
امریکا به این نتیجه رسید که در آمریكا دین نقش ضد استبدادی دارد در دو
حوزه: - كمك به گسترش آزادیهای فردی؛ - انسجام اجتماعی. (دوتوکویل،1347:17) در حوزه روانکاوی، دیدگاه فروید را می
توان این چنین خلاصه کرد: تشابه رفتار دینداران با رفتار بیماران روانی؛ هر دو
گروه گرایش دارند به انجام رفتارها بر اساس الگو، و همچنین آیینی كردن
رفتارهایشان؛ و در هر دو گروه - و هر دو مورد، برگزاری آیین ها همراه است با سركوب
غرایز در وجود انسان. نزد فروید، اصلاً دین یك روان رنجوری وسواسی و همگانی است.از نگاه
فروید، انسان حیوان درنده خو و تجاوز پیشه است و دین، محافظی است در برابر تكانه
های آشوبگر و سركش درونی.اما در تاریخ، دین از عهده خدمات گفته شده اش برنمی آید .نزد
فروید خدایان کارکرد دارند: Freud,s,1928)). Wallace,A.F.C.1966)). 1- تسخیر نیروهای هراس انگیز طبیعت ؛ 2- افراد را با مرگ سازش دهند ؛ 3- از محنت زندگی كه بر آدمیان تحمیل شده، بكاهد؛ در واقع، دین همان نقشی را برای بشر دارد كه پدر برای كودك: نیازمندی. برای
تحقیق در چندو چون دین نیز فروید برآن است که تعالیم دینی غیر قابل اثبات و
ابطالند.اما عقل با همه كاستی هایش، چون به آوای نرم سخن می گوید، در حال تفوق
است. به موازات افزایش یافته های علمی، باورهای دینی افت پیدا می كنند.ابتدا
عبارات مهجور و قابل اعتراض و سپس پیش فرضهای بنیادین دین كنار گذاشته می
شوند.آدمیان قادرند اموراتشان را بدون مشاوره با موهومات دینی اداره كنند دوره
دینداری، پیمان دار كودكی بشر است چرا كه انسان را از به كار گیری مستقلانه هوش و
خردش باز می دارد و او را دچار توهم جمعی
می كند. تنها ارمغان دین، روان نژندی است. در عوض، فناوری و علوم با ارائه راه
حلهای مؤثر از رنجهای بشر می كاهد. اگر تصور شود كه آنچه را علم نمی تواند به ما
بدهد می توانیم از جای دیگری به دست آوریم، دچار وهم شده ایم.( مارکوزه،هربرت،1389). در حوزه روانکاوی، پس از
فروید، نوبت به یونگ می رسد. یونگ و فروید، گرچه در ابتدا،
رابطه پدر- فرزندی و استاد- جانشینی داشتند، لیکن اختلاف نظر، آنها را به جدایی
کشانید.طرفه آنکه یونگ در مقابل نگاه فروید به دین ایستاد و با آن مقابله کرد.در
بررسی نگاه دین پژوهی یونگ سؤال این است که: یونگ با چه رویكردی به دین نگاه می
كند؟ و چه جایگاهی در زندگی انسان برای دین قائل است؟.پاسخ این که: 1- یونگ با دین موافق است، چون به باور وی معتقدات دینی آثار مثبتی دارد و به
این ترتیب در مقابل فروید قرار می گیرد. یونگ روانشناسی را دانش شناخت انسان و همچنین روش مطالعه فرهنگ و دین می داند:
همه ادیان چه معاصر، چه ابتدایی، موجود یا منسوخ، غربی یا شرقی یك فعالیت روانی در
كسوت لاهوتی است. منشأ كاركرد و محتویات دین تماماً روانشناختی است. «دین روانشناسی است». كاركردهای دین از نظر یونگ: - باز كردن راه به سوی خدا؛ - توجه دادن انسان به بعد الهی و شخصیت اش؛ - باز كردن دریچه به سوی ناخودآگاه انسان همچون هنر؛ - عاملی در بسط آگاهی انسان. در بحث روانشناسی و متافیزیك، یونگ به بعد عملی روانشناسی در مورد دین توجه
دارد. به این ترتیب می گوید: چون روانشناسی شیوه ای علمی در پیش می گیرد، نباید
ادعاهای دیگر مكاتب در مورد حقیقت ابدی و یگانه را مورد توجه قرار دهد. در واقع،
توجه یونگ به مفهوم روانشناسی خداست نه بحث فلسفی- كلامی یا الهیاتی. وی مانند كانت
بر شكاف میان متافیزیك و غیر متافیزیك تأكید دارد.به نظر یونگ، قلب دین، تجربه است
نه اعتقاد. این سخن یادآور تعبیر رودولف اتو از دین است که دین را مواجهه با امر
قدسی می داند. یونگ انسان را نه خالق دین بلكه فدیه (Victim) آن می داند. (کارل
گوستاو یونگ، 1391). مشكلات پیش روی دین از نظر یونگ به این قرار است:
آخرین پست هامرگ در سالهای دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399
علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399
انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399
دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399
زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399
زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399
سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399
رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399
عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399
کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399
لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399
خشخش ِ خندههای اشکآمیز برگهای پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399
شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399
دروغزن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399
سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399
تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399
داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399
با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399
سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399
کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399
خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399
سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399
تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399
ما در کدامین جهان زندگی میکنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399
دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398
تعریضی بر واکنش آیتالله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398
دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398
مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398
«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی میشوند؟»...........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398
جامعهشناس تحملناپذیر است!..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398
همه پستها