دانشجوی
کوشایی دارم که چندی در خودش غرق است. وقتی از انزوا، سکوت و غمگینی اش
پرسیدم، با اکراه لب به سخن گشود: «
خانواده ای دارم با هشت عضو. پدری بازنشسته و مستأجر، پنج خواهر که دانشجو و دانش آموز
هستند. یکی
از خواهرانم مبتلا به سرطان سینه شده. به زحمت، توانستیم هزینه سه بار شیمی درمانی
اش را تهیه کنیم.قضیه را از پدر و مادرم پنهان کردیم تا زیر عذاب فقر، از پا در
نیایند. به پدر و مادرم گفتیم که خواهرم، موهایش را تراشیده تا از ریزش آن جلوگیری
شود.کسی از این بیماری و حال بیمار حکایتی نمی داند. خواهرم از دانشگاه و ادامه تحصیل بازمانده و در اتاقش،در خودش
فرو ریخته است...». و
می گفت... اما باقی حرفهایش را من به یاد نمی آورم.یک هفته است که ذهن من هم درگیر
این ماجراست. نه همین، در گیر هزاران ماجرایی از این نوع که در جامعه ما در حال اتفاق
است.به کجا می رویم؟ - دست
کم ، یک کار روشنفکری و روشنفکران یا رسالت مهم آنان به طور خلاصه، همان است که
مصطفی ملکیان بارها گفته و نوشته است: تقلیل مرارت. این که تفسیری از جهان ارائه
دهند که رنجها و مرارتهایش برای همه اعضاء جامعه به حداقل برسد. پیش از این، تمام
تلاش انسانها، معطوف به جامعه انسانی بود ولی در چنددهه اخیر، تقلیل مرارت
متوجه جامعه غیرانسانها ( مثلا ً اجتماع حیوانات) هم شده و چه نیکو و مبارک است. -
روند جامعه انسانی را مثبت می دانیم یا منفی؟؛ روشنفکران در اجرای رسالت پیش – گفته تا چه اندازه موفق بوده اند؟؛ جامعه مدرنی
که همه ما مفتخر به عضویت در آن هستیم، در مجموع، انسانی تر شده یا از انسانیت
فاصله گرفته است؟؛ نقش سیاست مداران و کارگزاران سیاسی و مدیران جامعه، آیا معطوف
به به دست آوردن قدرت، حفظ آن، و توزیع قدرت و ثروت بین حلقه اطرافیان خودشان است
یا تلاش می کنند تا عدالت اجرا شود و قشرهایی پایین در جامعه، از زندگی حظی و بهره
ای هم داشته باشند؟. اینها و ده ها پرسش دیگر و پاسخ به آنها و نیز تعیین جایگاه
هر کدام از ما در جامعه انسانی و تعهدی که نسبت به دیگران داریم، می تواند محرکی
باشد تا نسبت به رنجها و مرارتهای دیگران بی تفاوت نباشیم.اگر عضوی عادی در جامعه
باشیم، یعنی بی واسطه با افراد در ارتباط باشیم، به احتمال نزدیک به یقین، روند رو
به جلوی جامعه را غیرانسانی تر شدن می بینیم.اینکه بی قدرتان، در زیر چرخ بلدزور
منافع و جدالها و تضادهای قدرتمندان، له می شوند.
آخرین پست هامرگ در سالهای دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399
علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399
انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399
دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399
زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399
زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399
سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399
رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399
عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399
کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399
لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399
خشخش ِ خندههای اشکآمیز برگهای پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399
شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399
دروغزن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399
سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399
تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399
داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399
با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399
سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399
کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399
خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399
سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399
تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399
ما در کدامین جهان زندگی میکنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399
دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398
تعریضی بر واکنش آیتالله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398
دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398
مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398
«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی میشوند؟»...........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398
جامعهشناس تحملناپذیر است!..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398
همه پستها