جورج زیمل زندگی در مادرشهر(متروپلیس)ها که رقابت، تقسیم کار،
یکنواخت (روتینه) شدن روابط، تخصص، فردگرائی، قبول روح عینی و طرد روح ذهنی را به
فرد تحمیل می کند و او را به بیگانگی سوق میدهد عامل اصلی سرگردانی انسان مدرن به
شمار می آورد (محسنی تبریزی، 1381:ص 129). او در مطالعاتش به روابط متقابل توجه بسیاری داشت. به باور او در
رابطه ای كه بین دو نفر وجود دارد، گروه به معنای واقعی وجود ندارد، به همین
دلیل، نبود یك نفر می تواند گروه را منحل كند. اما با ورود نفر سوم، روابط تغییر
كرده، گروه و نظامی فراتر به وجود می آید. نفر سوم می تواند میانجی باشد یا دو
نفر با هم علیه او همدست شوند؛ روابط پیچیده تری شكل می گیرد، به طوری كه نبود
یكی نمی تواند به نظام و گروه صدمه بزند. بنابراین به باور زیمل افزایش جمعیت،
نظامی فراتر از تك تك افراد به وجود می آورد كه به مرور بر آنها سلطه می یابد.
افزایش جمعیت با تخصصی شدن و شهرنشینی، افراد را به هویتهای تكه پارهای بدل می
كند و آنها دیگر احساس تعلق به چیزی ندارند. در كلان شهرها افراد مانند اجتماعات
سنتی با تمام وجود عضو یك حلقه اجتماعی نیستند، فقط جزئی از خود را وقف هریك از
روابط شان می كنند و محصولی كه در هرجا ایجاد می كنند را آنقدر كوچك می
پندارند كه حتی این فكر به ذهنشان خطور نمی كند كه همین محصولات آنها فرهنگ را
می سازد. زیمل فقدان تعلق فرد و آزادی از قید و بند روابط سنتی را عاملی برای
ازخود بیگانگی انسان در شهرها می داند. انسان با رهایی از وجدان جمعی دوركیمی
بیشتر از همیشه به اسارت درمی آید، زیرا دچار تنهایی و سرگشتگی شده و خود را
سازنده جهانی كه در آن زندگی می كند، نمی داند و بدتر، اینكه حس می كند در همین
جهان اسیر و زندانی است. در فلسفه پول اشاره
می كند كه به دلیل تقسیم كار پیشرفته و تخصصی شدن در شهرها جامعه نیازمند یك
وسیله جهانی داد و ستد است كه این كاركرد را پول انجام می دهد. سیطره پول ناشی از
وجود روحیه حسابگری و ریاضیات در شهرهاست. او سیطره پول بر زندگی و تفوق فرهنگ
عینی و جمعی را بر فرهنگ ذهنی و شخصی، عامل ازخودبیگانگی و تراژدی فرهنگی می داند
(روزنامه شرق، 1390:ص 8).
زیمل در زندگی شهری نوعی آزادی می بیند. اما برخلاف دورکیم معتقد
است که این آزادی شهری از ارواح خبیثه است. وی اشاره می کند که این آزادی، آزادی
نیست، اسارت است. فرد در
هیچ جای دیگر جز در شهرهای بزرگ تا این حد احساس تنهایی و گمشدگی ندارد. بنایراین زیمل
در قضاوت در مورد شهر بیشتر هم- سوی تونیس است تا دورکیم (صدیق سروستانی، 1382:ص
119 – 118).
به نظر
زیمل در شهر نوعی «دلزدگی» رواج دارد که ناشی از اقتصاد پولی و اشاعه تفکر حاصل از این پدیده در
تمام عرصه های زندگی است و در واقع در ارتباطات انسانها با یکدیگر نوعی بی
تفاوتی و خونسردی یافت شده که در جوامع کوچکتر کمتر مشاهده می شود. این مسأله که ناشی از وجود
تقسیم کارتخصصی در شهرهاست انسانها را وادار کرده که در برابر هر نقش خاصی که در
موقعیتهای مکانی و زمانی متفاوت روبرو می شوند ارتباطات خاصی برای ایفای آن نقش
ایفاء کنند. به نظر او چگونگیِ شهرنشینی، ازخودبیگانگی، انزوای ذهنی و بی اعتمادی ارتباطی انسان
را افزایش می دهد. تأثیراتی که متروپلیسها بر ساختار زندگی اجتماعی شهرنشینان می
گذارند عبارت از«1.
تحریکات
عصبی ناشی از تغییر سریع محرکهای بیرونی.2. نیاز به اتکاء به عقل وعقل گرایی،
دقت و وقت شناسی. 3. شی وارگی انسانها به دلیل اقتصاد پولی و عقلانیت حاکم بر
زندگی شهری.4. تعلقات جزئی و خاص و برخوردهای احتیاط آمیز.5. احساس تنهائی، انزوا
و ازخودبیگانگی و...6. ارزش زدایی از هنر و دیگر وجوه فرهنگ انسانی.» (شارع
پور،1390:ص 122). به خاطر تشدید محرکهای عصبی که بین ساکنان بنابر تقسیم کار تخصصی و
فشارهای روانی حاکم است، ارتباطات تعارض آمیز و اختلافات فردی روبه گسترش
دارند. به همین دلیل وجود وحدت، انسجام اجتماعی و پایبندی به ارزشها و هنجارهای
زندگی در مقابل جامعه روستایی که محیط آرام و به دور از هیاهوهای متنوع است، کمرنگ
و سست می شود. در واقع در جامعه شهری، شهروندان با توجه به منافع حاکم بر زندگی
شان برای برخی از ارتباطات انسانی اعتبار و اهمیت خاصی برخوردارند؛ و در مقابل به
برخی از ارتباطات و تعاملات اعتنایی خاص ندارند. این مساله ناشی از عقلانیت حاکم
بر زندگی شهری است که در شهرهای بزرگ و مدرن رو به گسترش است. با توجه به چنین
پیامدهایی که در کلان شهرها وجود دارند باید در تحلیل ارتباط شهروندان به این توجه
کرد که: 1- وجود محیط اجتماعی و بسیار شلوغ شهر باعث شده که شهرنشینان برخی از
تعاملات و ارتباطات با محیط اطرافشان را فراموش کنند و یا از آن غفلت نمایند.2-
وجود عقلانیت بر ساختار زندگی منجر به این شده که روابط عقلانی حاکم شود که در این
نوع روابط آدمی شبیه یک شماره است. یعنی ارتباط شهرنشینان با یکدیگر ناشی از دقت و
محاسبه گری شکل می گیرد، درحالی که در این نوع زندگی روابط عاطفی مبتنی بر فردیت
کمتر یافت می شود.
«زیمل معتقد است که شهر عرصه مبارزه ای است بین دوگروه، یعنی
انسان واقعی و انسان ازخودبیگانه که در ارتباطات و رفتارهایی که بایکدیگر تقابل می
کنند سرانجام انسان ازخودبیگانه پیروز می شود» ( شارع پور،1390:ص 124 - 122)
آخرین پست هامرگ در سالهای دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399
علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399
انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399
دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399
زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399
زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399
سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399
رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399
عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399
کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399
لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399
خشخش ِ خندههای اشکآمیز برگهای پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399
شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399
دروغزن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399
سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399
تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399
داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399
با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399
سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399
کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399
خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399
سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399
تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399
ما در کدامین جهان زندگی میکنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399
دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398
تعریضی بر واکنش آیتالله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398
دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398
مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398
«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی میشوند؟»...........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398
جامعهشناس تحملناپذیر است!..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398
همه پستها