وبر نیز مانند مارکس، نیروهای مولد
الیناسیون را در جامعه
ی غربی یافته است؛ لیکن بر خلاف مارکس،
تأکیدش بر نیروهای اجتماعی و سیاسی است تا شرایط و وضعیت اقتصادی جامعه. از نظرگاه
وبر، جامعه ی مدرن غربی حاصل هم- کنشی نیروهایی چون سرمایهداری، دموکراسی و بوروکراسی
است و همه ی اینها، نیروی «عقلانی سازی» را تشکیل می دهند و خود ضمیمه ی آن به
شمار می روند؛ اینها عوامل به هم مرتبطی هستند که به رشد یکدیگر کمک می کنند. بوروکراسی
و دموکراسی به رغم این که در برابر هم قرار گرفته اند، اما رابطه ی دیالکتیکی میان
آنها به پایایی و توسعه ی هر دو می انجامد. وبر مؤکداً معتقد است که بوروکراسی،
طریقی عقلانی از زندگی را بسط می دهد و چنین فرآیندی است که در نهایت، نگرانی هایی
در مورد آینده ی بشر و ازخودبیگانگی وی پدید می آورد.نظر وبر درباره عقلایی و بوروکراتیزه شدن گریزناپذیر جهان انسانی، با مفهوم ازخودبیگانگی مارکس همانندی های آشکاری دارد. آنها هر دو بر این هم داستان بودند که شیوه های نوین سازمان دهی، کارآیی و تأثیر تولید و سازمان را به گونه بی سابقه ای افزایش داده اند و سطح تسلط انسان بر طبیعت را بس بالا برده اند. هم چنین، هر دو آنها بر این بوده اند که جهان کارآیی عقلایی، به غولی تبدیل شده که آفرینندگانش را به انسانیت زدایی تهدید می کند. اما وبر با این نظر مارکس موافق نبود که ازخودبیگانگی تنها یک مرحله گذاری در راه رهایی راستین انسان است.وبر عقلانیت را
به دو گونه شکلی و ماهوی تقسیم کرد و بر این نکته انگشت گذاشت که عقلانیت ماهوی
صرفاً قابل ارزیابی بر اساس محاسبات شکلی نیست و نسبتی با ارزشهای مطلقی که بر آن
مبتنی شده، دارد. از اینرو، عقلانیت ماهوی در مقایسه با نوع ابژکتیو شکلی اش،
درکاربست خود سوبژکتیوتر عمل می کند. نتیجتاً تمام ارزشها و احساسات انسان
قربانی عقلانیت گشته و امروز بشر با روحی پوچ و تنی تنها رها شده است. وبر نظریه
باخودبیگانگی را از واژگونه گی عقلانیت استنتاج می کند. وی مشخصه وضعیت زمان مدرن
را افسون زدایی از جهان می داند و از همین روست که بسیاری از ارزشهای متعالی
بشر از میان اجتماع رخت بربسته است. از این رو بشر، ناگزیر به تسلی از طریق عرفان
یا روابط شخصی روی آورده و بسنده می کند. وبر همچنان به پرسش از ثمرات روند افسون
زدایی از جهان می پردازد و در پاسخ به این پرسش خود می گوید که بشر ممکن است از
زندگی «خسته» شود اما از آن هرگز «سیر» نمی شود. انسان روزگار گذشته، می توانست
از زندگی اشباع و سیر شود، اما انسان مدرن چنین قابلیتی ندارد. سرچشمهه ای معنا
برای او بی کران نیست (فراستخواه، ۱۳۸۷).از عقلانیت که
بگذریم، دغدغه وبر در باب ازخودبیگانگی، در بحث او از بوروکراسی صراحت بیشتر می یابد.
به عقیده او، بوروکراسی بهترین عامل عقلانی سازی بود. بوروکراسی در هر شأن و
ساحتی از زندگی که وارد می شود آن را عقلانی می کند. وبر نخستین جامعه شناسی بود
که بر کنج تاریک مخاطرات بوروکراتیزه کردن جهان نور تاباند. بوروکراسی با بی
اعتنایی اش به ارزشهای فردی، بشر و روابطش با دیگر انسانها را مکانیزه و
الیناسیون را در مناسبات اجتماعی و فردی تلقیح می کند. وبر هم چنین به جنبه دیگری
از الیناسیون یعنی «ناتوانی» اشاره دارد که در دو جهت عمل می کند. نخست، فرد
بوروکرات است که در رابطه اش با سازمان، کاملاً ناتوان به نظر می رسد. او نه می
تواند سیستم را تغییر دهد و نه می تواند از آن خارج شود یا از آن رو بگرداند. او
مثل یکی از دندانه های چرخ دنده ماشین است؛ تنها می تواند کاری را که برای او تعریف
شده انجام دهد. (نظر مارکس را بنگرید) وبر چنین انسانی را مهره بی ارزشی می داند
که به تمامی وابسته ماشین است. دوم اینکه توده و رعیت، به طور مساوی در برابر
دستگاه بوروکراسی ناتوان هستند. وبر می گوید که هم فرد و هم توده، در هر دو حالت،
محبوس قفس آهنینی به نام بوروکراسی هستند و هیچ کدام نمیت وانند برای از میان
بردنش کاری از پیش ببرند (فراست خواه، ۱۳۸۷).
آخرین پست هامرگ در سالهای دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399
علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399
انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399
دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399
زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399
زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399
سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399
رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399
عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399
کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399
لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399
خشخش ِ خندههای اشکآمیز برگهای پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399
شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399
دروغزن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399
سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399
تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399
داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399
با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399
سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399
کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399
خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399
سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399
تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399
ما در کدامین جهان زندگی میکنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399
دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398
تعریضی بر واکنش آیتالله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398
دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398
مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398
«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی میشوند؟»...........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398
جامعهشناس تحملناپذیر است!..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398
همه پستها