جمعه سوم مردادماه سال 1393  11:52 قبل از ظهر

مارکوزه در تعریف ازخودبیگانگی به ویژه در کتاب انسان تک­ ساحتی به نظر هگل باز می­ گردد. به نظر او در این حالت انسان‌ها متأثر از تبلیغات كالایی، رستگاری خود را در خرید و مصرف بیشتر می­ دانند كه نتیجه­ ی آن كار بیشتر است و در نتیجه حالتی ازخودبیگانگی در جامعه پدید آمده و منجر به انسان‌های تك­ ساحتی شده است. تولید و مصرف زیاد، باعث شده تا انسان‌ها به وابستگان كالا تبدیل شده و این مشخصه­‌ی جامعه­‌ی تكنولوژیك و سرمایه‌داری نوین به ویژه رسانه­ های جمعی است كه حتی انسان‌ها را تبدیل به كالا كرده است. به­ عقیده ماركوزه انتخاب آزاد از میان انواع مختلف و فراوان كالا و خدمات... در اصل حمایت ازخودبیگانگی است. ازخودبیگانگی كلی مفهومی است برای اشاره به جدایی فكری و فیزیكی مردم از یكدیگر و جدایی واقعی از فعالیت و جامعه (امامی، 1385).

مارکوزه، از جهان صنعتی که حلقوم به بلعیدن آدمی گشوده تا در رسوخ به مغز استخوان­های او، وی را به پوچی و پوکی انسانی تک­ساحتی، محدود، ویران و خامی و تکراری، همچون شیئی بی­جان، فاقد روح، فاقد احساس، فاقد درک و معنی و زیبایی، موجودی ماشینی و بی ­احساس بکشاند سخن می­ گوید. وی انسان تک­ بعدی یا به تعبیری انسان تک­ ساحتی را انسان ازخود بیگانه می­ داند. او با ارزیابی بیگانگی در جوامع مدرن معتقد است که در جوامع صنعتی، انسان­های تک­ ساحتی­ ای پرورش می­ یابند که براساس خرید و فروش کالاهای موجود در جامعه، خود را ارزشیابی می کنند (بیدگلی، 1379:ص 90).در این جوامع به انسان از یک­ ساحت نگریسته می­ شود و همان یک ساحت تمامی شئونات زندگی او را در بر می­ گیرد. توسعه صنعتی، ذهن خلاق و نقاد را از انسان سلب و او را مجبور می­ کند تا شناخت نادرست ذهن خویش را حقیقت بپندارد و بر مبنای آن در مسائل زندگی به قضاوت بپردازد (ایمان، 1377:ص 6).

 انسان تک ­ساحتی و ازخودبیگانه

مارکوزه در مورد انسان تک ساحتی و ازخودبیگانه چنین نظر دارد «.....نیازمندی­های درست و نادرست را می ­توان از یکدیگر تشخیص داد. احتیاجاتی که منافع گروه معینی آن را به فرد تحمیل می­ کند و کار توانفرسا، فشار و خشونت، بیدادگری و تیره بخت­ روزی را به دنبال دارد، نادرست است. تأمین این نیازها ممکن است منشأ آسایش فرد باشد، ولی چون شخص مرفه را از درک بدبختی­های عمومی باز می­ دارد و فرصت مبارزه با این بدبختی­ها را از او می ­گیرد، هرگز عامل خوشبختی انسان­ها نمی­ تواند باشد و نتیجه این رفاه مسلماً تیره­ بختی است. آسودگی، خوش­گذرانی، کار و مصرف مطابق تبلیغ آگهی­ هایی بازرگانی از جانب رسانه­ ها، دوست داشتن و دشمن داشتن هرآنچه را دیگران دوست یا دشمن می­ شمارند و اینگونه افکار، غالبأ نشانه وجود نیازمندی­های نادرست است. بر نقش و محتوای این نیازها که بوسیله عوامل خارجی مشخص شده ­اند، فرد هیچگونه نظارتی ندارد، و توسعه و تأمین آن در اختیار افراد نیست. هرگونه دگرگونی که بر حسب شرایط وجودی در این نیازمندی­ها پدید آید، در ماهیت آن­ها تغییری نمی ­دهد و همیشه در جامعه ­ای که سوداگری و سودپرستی فرد را زیر فشار می­ گذارد وجود خواهند داشت (بیدگلی، 1379:ص 91 90).

نیازهای بازدارنده افراد، در جوامع عقب افتاده و گرفتار جهل، باقدرت و شدت عمل می­ کنند. به طور یقین این وضع باید تغییر یابد تا آدمی به جای آنکه به بهای تیره ­روزی خود، نیازمندی­های جامعه را تأمین کند بتواند با بهره ­مندی از یک زندگانی خوب، این وظیفه را انجام دهد.

مارکوزه معتقد است «ما اکنون در دوره­ ای از تاریخ تمدن زندگانی می­ کنیم که مهمترین احتیاج­ های حیاتمان، تغذیه، پوشاک و مسکن است. این احتیاجات را جامعه باید تأمین کند. تأمین این نیازمندی­های اولیه، نخستین شرط تأمین سایر خواست­های عالی جامعه است......» (مارکوزه، 1389:ص 24-21).

در اینکه می­ بینیم فرد در جوامع صنعتی، نیازهای خود را آزادانه زیاد و کم می­ کند، دلیل خودمختاری او نیست. بلکه بالعکس، از نفوذ دخالت­های شدید جامعه بر اراده و تصمیم او حکایت می­ کند. توجه به میزان تأثیر و نفوذ جامعه می­ تواند اهمیت وسایل ارتباط­جمعی را تبیین کند و به خوبی آشکار سازد که چگونه این وسایل، نیازمندی­های افراد و میل برآوردن این نیازها را بر­انگیخته­ اند. در شرایط کنونی، وسایل ارتباط جمعی از تضاد خواسته ­ها کاسته و امکانات مردم را نسبت به تأمین نیازهای گوناگون، به یکدیگر نزدیک ساخته است. بدین­ ترتیب مسأله اختلاف طبقاتی در ظاهر تا حدودی حل شده است. امروزه کارگر و کارفرما هر دو به یک برنامه تلویزیونی می­ نگرد و خانم منشی بدان­گونه لباس می­ پوشد که دخترکارفرما؛ آقای سیاهپوست نیز در گوشه کادیلاک می­ آرامد، و همه مردم یک روزنامه را مطالعه می­ کنند. بی­ شک اینگونه شباهت­های ظاهری، نشانه از میان رفتن اختلافات طبقاتی در این جوامع نیست، بالعکس روشنگر این حقیقت است که گروه­های سرکوب­ شده تاچه پایه به ضرورت­هایی که ضامن ادامه نفوذ حاکمیت و رهبری طبقات بالای جامعه است، گردن­ نهاده و تسلیم شده­ اند. حال باید پرسید: آیا در این شرایط واقعن می­ توان نقش و تأثیر وسایل ارتباط­ جمعی را که به منظور آگاه ساختن و یا مشغول ساختن مردم به کار می ­روند، از نقش خطرناک این وسایل در القای یک فکر یا عقیده و گمراه و گرفتار ساختن انسان­ها، مجزاساخت؟ آیا ممکن است لذتی را که معمولن از خرید یک اتومبیل حاصل می­ شود با دشواری­هایی که این وسیله ماشینی فراهم می­ سازد، باهم سنجید و یا آسودگی اقامت در یک منزل راحت را با رنج­های ناشی از ساختمان و معماری و گرفتاری­های دیگر مقایسه کرد؟ این پژوهش­ها ما را در برابر اوضاع نامطلوب و تأثیر­انگیز جامعه صنعتی پیشرفته امروز قرار خواهد داد. از پژوهش­های مزبور به روشنی خصوصیت خردمندانه جامعه­ ای راکه از عقل و منطق دور افتاده است، خواهیم یافت. در عین حالی که چنین جامعه متمدنی، تولید توسعه یافته­ ای دارد و در تدارک وسایل آسایش هرچه بیشتر افکار عمومی خود تواناست، لیکن ممکن است، آگاهی نیاز واقعی فرد را غیرلازم و ویرانی­ها را آبادانی جلوه دهد. چنین جامعه­ ای قادر است انسان­ها را به موجوداتی عادی ولی بی­ ارزش تبدیل کند. نتیجه این عمل، از خودبیگانگی انسان­هاست، که به صورت مسأله­ ای در جهان امروز خودنمایی می­ کند (مارکوزه، 1389:ص 28 21).

آگاهی به ازخودبیگانگی برای انسان­ها که از طریق زندگی مادی و ظاهری خود با جامعه صنعتی پیوستگی یافته­ اند و ارضای خاطر خود را برآوردن نیازهای موجود در این جامعه می­ دانند، کاری دشوار است. مسأله پیوستگی فرد و جامعه تصوری بی­ اساس نیست و واقعیتی عینی دارد. واقعیتی که گسترش حالت ازخودبیگانگی انسان­ها را در یک جامعه صنعتی توجیه می­ کند و کاملأ جنبه عینی یافته است. انسان ازخودبیگانه، در مظاهر زندگی ازخودبیگانه خویش فرو می­ رود.

به اعتقاد مارکوزه، در جوامع کنونی، منزلت حقیقی انسان مورد اهانت قرار گرفته است، چرا که از انسان نیز همچون طبیعت به سود توسعه و تکامل تکنولوژی بهره­ برداری می­ شود. به عقیده او، تکنولوژی و روش­های فنی به صورت ابزار جدیدی از قدرت در خدمت طبقه حاکم گرفته شده و از این بابت فرقی میان نظامهای سرمایه­ داری و سوسیالیستی وجود ندارد؛ ب هر دو نظام (سوسیالیستی و سرمایه­داری) نشانگر خفقان توده ­ای خویش­ اند. مارکوزه، معتقد است که انقلاب اجتماعی ناشی نمی ­شود، بلکه از تضادهای فکری و روانی تأثیر می­ گیرد.

 


  • آخرین ویرایش:جمعه سوم مردادماه سال 1393
نظرات()   
   
.
شنبه چهارم مردادماه سال 1393 01:43 بعد از ظهر
خوب سوال درست مطرح شده؛نابرابریها وجود دارد، اما چگونه می شود مبارزه کرد؟!شکلهای قدیمی مبارزه مثله اتعصابات اتحادیه ای جوابگو خواهند بود؟!!در فضای آلوده به تبعیض و تضاد طبقاتی چگونه میتوان به آلوده نبودن ابزارها امیدوار بود؟!
پاسخ خیام عباسی : مارکوزه و سایر همفکرانش به حاشیه ای ها مانند زنان! امیدوار بود.
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.
آخرین پست ها

مرگ در سال‌های دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399

علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399

انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399

دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399

زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399

زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399

سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399

رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399

عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399

کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399

لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399

خش‌خش ِ خنده‌های اشک‌آمیز برگ‌های پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399

شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399

دروغ‌زن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399

سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399

تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399

داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399

با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399

سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399

کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399

خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399

سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399

تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399

ما در کدامین جهان زندگی می‌کنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399

دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398

تعریضی بر واکنش آیت‌الله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398

دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398

مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398

«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی می‌شوند؟».‏..........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398

جامعه‌شناس تحمل‌ناپذیر است!‏..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398

همه پستها

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات