سه شنبه یکم مهرماه سال 1393  08:11 قبل از ظهر

شعر نسل جوان، اگر به قالب شعر سنتی هم سروده شود، باز در محتوا با آن متفاوت است. در شعر کلاسیک فارسی، از رودکی تا سیمین بانو و سایه، معشوق، مظهر ناز است و عاشق منشأ نیاز.معشوق پرستیده( در معنای پرستاری کردن) می شود بی آن که در پاسخ به جور و جفاهایش، سخن سختی از عاشق بنیوشد.به علاوه، ورود زندگی روزمره در شعر سنتی فارسی به هیچ وجه ممکن و مقدور نبود. تو گویی سیطره «امر مدرن» بر ذهن شاعر پارسی گوی امروزی، به او آموخته که زندگی روزمره و نه الزامن آسمانی را – خوب و بد؛ تلخ و شیرین؛ خدمت و خیانت و...- در محتوای شعر لحاظ کند و بسراید.شعر زیر از وحید نجفی است.من نمی دانم سن و سال وحید را. شاید سری سپید و دلی جوان و سبز داشته باشد اما شعرش بی شک در دیار ذهن مدرن سروده شده است.می توان در موردش به مباحثه نشست.

 

حالا که فصل، فصل ِ غم انگیز ِبرگ‌هاست

باران هولناک‌تری با تگرگ‌هاست 

حالا که جهل اصل مهم برابری‌ست

فخر است کاسه‌لیسی و عزت به نوکری‌ست

در ادامه....

حالا که سیب سرخ فقط سهم خوک‌هاست

در بیت‌ها مغازله‌ی کله پوک‌هاست 

عمر بهار من به زمستان نمی‌رسد

گنجشکی‌ام به پای کلاغان نمی‌رسد 

آری هنوز کنگره‌ها شاعرانه است

تنبان جوجه شاعره‌ها پر ترانه است 

شیرین لبان به خانه‌ی استاد می‌روند

چاقو به دست‌ها پی ِ فرهاد می‌روند 

در شعرها دروغ و ریا با مجوز است

شاخ نبات فکر خیانت به حافظ است

آری هنوز ترس ِ کسی در دلِ من است

آنکس که دوست داشتمش قاتل من است 

چیزی نپرس هیچ نگو مثل قبل‌ها

آری تو هم بکوب به بی‌عار ِ طبل‌ها 

گندابی از گوه‌اند اگر برکه نیستند

مشتی مدیرهای مدبر که نیستند 

بوزینگان عرصه‌ی فرهنگ ملی‌اند

مجنون‌کشان آمده از شهر لیلی‌اند 

پر رونق است انتری ِ گیشه‌هایشان

خون ِ دل ِ من است ته ِ شیشه‌هایشان 

شاعر شدند چرتکه‌ی زرگری شوند

شاعر شدند عنصری و انوری شوند 

جراحی است بینی و رنگ است رویشان

رفته‌است زیر چادر شب آبرویشان 

شهرم پر از حقیرترین‌های عالم  است

در حقشان اگر پدری هم کنم کم است 

خشکیده است گونه و لبهام تشنه است

پیکی عرق بریز  که خیام تشنه است 

آه ای سکوت،  دوست ِ بیدار هر شبم

تنها دلیل چایی و سیگار ِ هر شبم

تنها به خاطر تو از آتش گذشته‌ام

سودابه جان! از آه سیاوش گذشته‌ام 

بو کرده‌ام به شیشه‌ی عطر و عرق تو را

بالا کشیده‌ام سر هر زرورق تو را

در گوش پنبه کرده‌ام از حرف ِ مفت‌ها

چاقو زدم به غیرت گردن کلفت‌ها 

بوسیده‌ام لبان تو را پیش بازپرس

خوابیده‌ام کنار تو با بسته‌های قرص 

تن داده‌ام به زخم زبان‌ها و  سنگ‌‌ها

سر را سپرده‌ام به دهان تفنگ‌ها 

من چوب بودم و غم تو موریانه شد

خیلی گریستم... گره عشق وا نشد 

بعد از من عاشقان جهان کم می‌آورند

دلواپسم، چه بر سر شعرم می‌آورند؟! 

تنها منم که از پی تو مست رفته‌ام

دست مرا بگیر که از دست رفته‌ام 

سنگ ِ صبور ِ این دل از جنس شیشه‌ام

دست مرا بگیر رفیق همیشه‌ام

 


  • آخرین ویرایش:سه شنبه یکم مهرماه سال 1393
نظرات()   
   
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.
آخرین پست ها

مرگ در سال‌های دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399

علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399

انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399

دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399

زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399

زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399

سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399

رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399

عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399

کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399

لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399

خش‌خش ِ خنده‌های اشک‌آمیز برگ‌های پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399

شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399

دروغ‌زن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399

سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399

تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399

داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399

با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399

سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399

کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399

خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399

سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399

تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399

ما در کدامین جهان زندگی می‌کنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399

دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398

تعریضی بر واکنش آیت‌الله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398

دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398

مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398

«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی می‌شوند؟».‏..........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398

جامعه‌شناس تحمل‌ناپذیر است!‏..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398

همه پستها

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات