شنوندگان و آشنایان با موسیقی دهه 40 و 50 شمسی،
بخاطر دارند برنامه گلها را که با مشارکت استادان مسلم موسیقی سنتی ایرانی اجرا
شده اند: روح الله خالقی، جلیل شهناز، امیرناصر افتتاح، حسین تهرانی، برادران ملک،
حبیب الله بدیعی، پرویز یاحقی، سیاووش شجریان، مرضیه، بنان، عهدیه، دلکش، حمیرا و
... و نیز صداهای دلنشین گویندگان: فخری نیکزاد، آذر
پژوهش، مولود زهتاب و... همه این عوامل، آثار بی بدیلی را در موسیقی ایرانی
تولید کردند که به یمن وسایل ارتباطی و فنآوریهای جدید محفوظ مانده اند.به راستی
که آن دو دهه، در تاریخ موسیقی ما، استثناست و نازلترین آن آثار نسبت به تولیدات کارخانه
ای - بازاری، سبک و بی محتوای مانکن هایی چون امیر تتلو، رضا صادقی، پاشایی و...
حاشا که قابل قیاس باشند. از عوامل آن آثار ماندگار، نام محمد جهانفرد هم قابل
یادآوری است. کسی که بیشترین آن آثار را با امکانات آن روز، با کیفیتی درخور صدا
برداری کرد.پس از تحولات سال 57، نام بسیاری از آن بزرگان را بارها شنیده ایم و از
سرنوشت زندگی و افت و خیز فعالیت هنری شان اطلاعاتی داریم به جز همین آقای جهانفرد . در طوفان زندگی امروز، پناه بردن به موسیقی گلها و یافتن آرامشی هرچند گذرا،
مدیون تمامی هنرمندان و هنردوستانی است که شایسته تکریم و نکوداشت هستند.کسی از
روزگار محمد جهانفرد اطلاعی دارد؟.
آخرین پست هامرگ در سالهای دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399
علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399
انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399
دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399
زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399
زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399
سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399
رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399
عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399
کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399
لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399
خشخش ِ خندههای اشکآمیز برگهای پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399
شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399
دروغزن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399
سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399
تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399
داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399
با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399
سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399
کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399
خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399
سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399
تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399
ما در کدامین جهان زندگی میکنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399
دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398
تعریضی بر واکنش آیتالله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398
دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398
مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398
«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی میشوند؟»...........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398
جامعهشناس تحملناپذیر است!..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398
همه پستها
موسیقی صدای خداست.
و ما تا زنده ایم نمیگذاریم این صدا خاموش شود حتا اگر وقت نماز نداشته باشیم
میبینید ایشون هم از صدای یك بانوی آواز خوان موسیقی پاپ خیلی خوشش اومده و منهم دوست دارم اون صدار رو.
ولی باید در جایگاه خودش بررسیش كرد نه مقایسه با موسیقی كلاسیك ایرانی.
من زیاد كارای زنده یاد پاشایی ورو گوش نكردم. اگه ممكنه از اون كارایی كه ایشون خونده و شعرهاش رو شما نمیپسندید رو بمن معرفی كنید.(اونایی رو كه میگید سطح پایینه)
با سپاس فراوان
در نگاه نخست در می یابیم كه موسیقی بخودی خود آیا خوب و بد دارد ؟
موسیقی بخودی خود زاییده ی احساس انسانهاست و در هنگامی كه با شعر همراه میشود ابتذالش و خوب و بدش برای شنونده ی عام موسیقی مشخص میشود.
آری سخن شما درست است همانگونه كه گفتگوی میان دو نفر نیز چندین مرتبه دارد از نظر ادبی بودن یعنی هر چه معلومات ادبی ما زیاد تر باشد گفتگوی ما هم ادبی تر و كلاسیك تره و هر چه گفتگوی ما از علم ادبیات بی بهره تر باشه عوامانه تر و بی ادبانه تر خواهد بود.
موسیقی هم بهمین ترتیب است.
ولی باید دید كه هدف از ساختن یه موسیقی چیه؟
كارهای استاد حنانه و باخ كه موسیقی كلاسیك كشورهای خودشون رو میساختن رو باید ستود.
ولی كارهای پاپ یا همون مردمی عامیانه تو همه جا وجود داره و نمیشه ایرادی بهش گرفت و هر كدوم هم طرفدارای خاص خودش رو داره.
هم ترانه های پاپ نعمت آغاسی در زمان پهلوی طرفدار داشت.
هم ترانه های فتانه. كه شوهر شوهر رو میخوند.
ولی در همان زمان هم موسیقی كلاسیك گلها، گلهای جاویدان، گلهای رنگارنگ و . . . رو هم داشتیم و اینها هم طرفداران خاص خودشون رو داشتن.
اكنون هم وضه بهمین رواله.
هم موسیقی كلاسیك وجو داره با طرفداراش و هم موسیقی مردمی( پاپ) كه عامیانه تره با طرفداراش.
و شما بهیچ وجه خودتون رو نگران نبود موسیقی كلاسیكی كه دوستش دارید رو نكنید.
خواننده ی موسیقی كلاسیك ایرانی(سنتی).
از نوشتارت چنین برمی آید كه دست چندانی بر موسیقی نداری و فقط دوستدار آنی.
آقای بابك احمدی از شما خیلی تعریف كرده( دوست مشترك من و شما) ولی خواهشمندم نوشته ای كه در وبلاگت میذاری رو كمی روش كنكاش كن.
موسیقی كلاسیك( سنتی) ما و موسیقی كوچه بازاری (مردمی یا پاپ)اینها با هم فرق میكنن.
من كلاس رفته ی موسیقی سنتی ام اما هیچگاه از موسیقی پاپ ایرانی بدم نیومده هر چند دید ما با شما دوستداران موسیقی متفاوت است ولی خواهشمندم در مورد هنرمندانی چون پاشایی و صادقی و . . . نیز كم لطفی نكنید.
در همان زمان در كنار موسیقی سنتی، موسیقی پاپ هم بود كه هایده - مهستی- قادری-آغاسی و . . . دیگران نیز بودن و هركدام طرفداران خودش رو داشت شما هم استاد گرانقدری هستی و نظرتون محترمه.
بدرود
نه دست چندان که اصلا دستی بر موسیقی ندارم با تاسف بسیار.
در تفاوت موسیقی کلاسیک و پاپ در ایران من هم بر همین عقیده ام که متفاوتند. اما در نگاه ما به این دو نوع موسیقی، تفاوتی آشکار هست.بلی در آن دو دهه مورد نظر من، در کنار موسیقی سنتی، پاپهایی چون معین، ستار، هایده،آغاسی و... فعالیت داشتند و با استقبال هم مواجه شدند.اما چگونه می توان شعر و موسیقی ترانه های ستار و داریوش را با مثلا ترانه های تتلو و صادقی و پاشایی برابر دانست؟
ترانه های شهیار قنبری و منفردزاده کجا و آش شلم شوربای پاشایی کجا؟.
اتفاقا انواعی از موسیقیهایی مانند صادقی و پاشایی و... نشان دهنده ابتذال موسیقی پاپ ایرانی است. مساله این است که رسالت هنر و تعهد هنرمند در این میان به فراموشی سپرده شده و از اساس این جماعتی را که شمای موسیقی دان محترم می شمارید، اطلاع و آگاهی از هدف هنر ندارند.
بله شما خوشتان بیاید از موسیقی پاپ ایرانی. اگر منتظرید با شما همراهی کنم خیر. از این بابت متاسفم که پاشایی را هنرمند می دانید.
کافی است به سرآغاز پیدایش موسیقی پاپ در مغرب زمین نگاه کنید. بله، موسیقی باخ و موتسارت هم پاپ است اما زین حسن تا آن حسن صدگز رسن.
در التذاذ هنری که ساز و نت تنها کافی نیستند.نیاز است که دید گشتالتی داشته باشید و بیرون بیاورید معانی اشعار یا ترانه های مبتذل و افتضاح گفنه های پاشایی و دیگران را. من که دنباله رو مردم نیستم که به به و چه چه آنها را ملاک بدانم. گره کار در جای دیگری است که من از پرداختن به آن معذورم.
آخر چگونه می توان تفاوت نگذاشت بین شعر جمعه منفرزاده با صدای فرهاد با این مثلا شعر از یکی از همین به عبارتی خواننده های جدید: دوست دختر من خرس است...؟؟!!
پیروز باشید.