چین: بازار جدید سرمایه سالاران لذت گرا چین. چین پدر مائو. چینی که هنوز تابلوی کمونیسم را
بر سر در نظام سیاسی اش افراشته نگه داشته و نظام تک حزبی با اقتصاد سرمایه داری
ای در انسداد سیاسی، خشونت، آدم کشی و سرکوب مخالفان، کم از بنیادگرایان سلفی گرا
و طالبان ندارد. بدون شک، نمی توان تابلو یا ویترین هر نظام سیاسی را الگوی تحلیل
قرار داد چرا که بسیاری از رژیم های سیاسی امروز، در پستویی که به گمان خود تدارک
دیده اند، عملکردی خلافِ نمایشگرهای تبلیغاتی خو دارند. چین، گرچه تلاش می کند به آموزه های مارکسیستی در
تکامل تاریخی وفادار بماند، اما (با احتیاط بگویم) «جاگرنت» کاپیتالیسم، امان از
اومانیسم ادعایی آنها بر آورده است. در واقعِ امر، نمی توان موفقیتهای استعمارگریِ
جدید چین ( مانند جولان دادنش در اقتصاد ورشکسته ی ایران) با به مسلخ بردن انسان و
کذا انسانیت را به کمونیسم و بانیان آن، یا به لیبرالیسمِ مبتنی بر بازار آزاد و
مؤسسان آن نسبت داد. حتی در تحلیل تئوریک، جداسازی این دو از هم، کاری به غایت
غیرعلمی می نماید. اما، هرچه هست، خشونتی که در نظام اجتماعی چین شعله ور است و
خواه ناخواه، نتیجه ی سیاست سیاسی! و اقتصادی نظام حاکم محسوب می شود، به طرزی
ماهرانه مدل هایی را بر می سازد و به اذهان جهانیان صادر می کند که هم راستای
خشونت هایی است که در عراق و سوریه توسط داعش و در افغانستان و پاکستان توسط
طالبان، اعتراض بسیاری را برانگیخته است. ایدئولوژی مارکسیستی با مخاطبانش قرار نهاده بود که راهی
به سرزمین اقناع و بی نیازی از یک سو، و تعهد اجتماعی و انسانی در سوی دگر برای
شان می گشاید و آزادی انسان جدید را در بی نیازی اش معرفی می کرد. عملکرد استالین
و به طور پنهانی تر پوتین – مدودف، عملکرد
مائو و نظام سیاسی کیم در کره شمالی را ملهم از تئوری های مارکس- لنین که بدانیم؛
و کوره های آدم سوزی و نسل کشی هیتلر – موسولینی و
جنگهای دوگانه عالم گیر در قرن بیستم را که منتسب به لیبرالیسم سیاسی و کاپیتالیسم
بکنیم، تحلیلهای منتقدانه بزرگانی چون آدورنو، مارکوزه و دیگر سرآمدان مکتب
فرانکفورت، اهمیتی چندبرابر می یابند. همه ی این ایدئولوژیها، جاده ای را صاف کرده
اند که انسان امروز را ابتدا از بُعد روانی و سپس از بعُد جسمانی به مسلخ ببرند و
مثله کنند. طرف این که اسم این آدم کشی ظریف را آزادی هم گذاشته اند. بگذریم که
ایدئولوژهایی که داعیه ی رقابت و جایگزینی آن دو را دارند، کارنامه ای به همان سبک
و سیاق، سیاه دارند. خودکشی در چین، آزاد است و این یعنی پاسداشت آزادی
انسانِ مختار در انتخاب زندگی و مرگ( هستی و نیستی)؛ اما ساختار سیاسی –
اقتصادی این ابرقدرت جدید، چنان انسان را در تونل خود فشرده و له می کند که پدران
و پسران، و مادران و دختران، تن به خودکشی می سپارند. کارخانه ی آدم کشی هیتلر، و
اردوگاه های کار اجباری رفیق استالین توسط جانشینان خود بازتولید شده اند. ابتدا،
سلامت جسمی آنان توسط دانش پزشکی بررسی و تأیید می شود ( کاری که استخوان های فوکو
را می لرزاند) و سپس مثله می شوند تا اندام آنان در بازار به فروش برود. سبعیتی بی
مانند اما در زرورق آزادی ای که ره آورد استثمار و الیناسیون مدرن است. آن گاه، در
بازار عرضه و تقاضا، سلسله مراتب قیمت اندام های انسان مشخص می شود. بی شک،
متقاضیان، خرده بورژوا و بورژواهایی هستند که به افزایش میل جنسی و توانایی بیشتر
در سکس می اندیشند. گویی، مغر جنینی که در این بازار عرضه می شود، به علت افزایش
معجزه گون توانایی جنسیِ کهن سالان ( البته مردان کهن سال)، بهایی سرسام آور دارد. این اختراع جدید، به مدد رسانه های جدید و شبکه های
اجتماعی، چون اندک اندک و قطره ای به چشم و گوش مخاطبان رسانده می شود، سبعیت و
درندگی خوی مبدعان آن را چنان طبیعی می نماید که گویی اتفاقی طبیعی است. بیم آن
دارم که سودسالاران، چندی دیگر، تورهای مسافرتی با قیمت های مناسب برای مردم تدارک
ببینند تا در این سور انسانی حاضر باشند و با بازوهای پسران و سینه های مغذی
دختران جوان عکس سلفی و یادگاری بگیرند.مدل توسعه چین، این چنین، رفاه و توسعه ذو
ابعاد را برای رعیتش فراهم می کند؛ رفاه عده ای از انسانها در گرو فروش اندام عده
ای دیگر است. از روسو یاد کنیم که تمدن را مهلک انسان می دانست یا
از آدورنو که سرایش شعرِ پس از آشویتس را بربریت می گفت؟. مایه ی خوشبختی بسیار است که عمر کوتاهی خواهیم داشت
و وحشی گری های سیاست های ضد انسانی از نوع چین را نخواهیم دید.
آخرین پست هامرگ در سالهای دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399
علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399
انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399
دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399
زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399
زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399
سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399
رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399
عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399
کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399
لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399
خشخش ِ خندههای اشکآمیز برگهای پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399
شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399
دروغزن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399
سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399
تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399
داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399
با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399
سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399
کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399
خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399
سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399
تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399
ما در کدامین جهان زندگی میکنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399
دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398
تعریضی بر واکنش آیتالله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398
دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398
مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398
«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی میشوند؟»...........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398
جامعهشناس تحملناپذیر است!..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398
همه پستها
آیا مساله خوردن اعضا و جوارح انسان دیگر، اثر ساختار سیاسی و کمونیستی چین است؟
یا اینکه این مساله صرفا یک عادت غذایی خاص و یا منطقه ای است و ساختار سیاسی در آن اثر معنی داری ندارد ؟
خیلی دردناک بود....