جامعه شناسان ایرانی به اتفاق برای تحلیل فساد مالی، اداری، سازمانی و... می
گویند فساد، ساختاری و نهادینه شده و بنابر همین ساختاری شدنش، به سادگی و به سرعت
نمی توان این مشکل جامعوی را حل کرد.بررسی اخبار رسانه های جمعی، همین رسانه هایی
که در کشور فعالیت دارند و به انحا مختلف هم کنترل می شوند(از مفهوم خودسانسوری
استفاده نمی کنم چون به قول زنده یاد سعیدی سیرجانی در همچو مملکتی با این همه
خصوصیات فوق بشری که برخی از مسئولانش- مانند هاله ی نور آقای دکتر - دارند، بعید
است اصلا فسادی در کار و بار باشد) نشان می دهند که فساد روز افزون است. بلی؛
روزافزون. پیداست که تنبیهات و مجازاتی که از طرف نیروی انتظامی، پلیس، حراست های
ادارات و سازمان ها و وزارت خانه ها، قوه ی قضاییه و در نهایت زندان ها بر خاطیان
و مفسدان اعمال می شوند، مفید نیستند و بهترین گواهش هم همین روزافزون شدن انواع
فسادهاست. اگر بگویم که فساد به یک عنصر فرهنگی میان ایرانیان تبدیل شده، تعجب نکنید.
ورود یک عنصر فرهنگی به کلیت یک فرهنگ، در کوتاه مدت ممکن نیست. زمانی دراز باید
تا این عنصر خلق شود یا به عاریت گرفته شود و اندک اندک در سیستم فرهنگی جای خود
را محکم کند. دست کم یکی از علل تزاید فساد هم خصلت مبادله ای بودن آن است. این سخن، ترجمان
ساختاری بودن آن است. در این معنا، مبارزه با فساد هم سخت و بلکه ناممکن می شود. اندکی روشن تر بگویم. رئیس یکی از سازمان ها به من می گوید که می دانم در میان
معاونان و مدیران سازمان تحت مدیریت ام، کسانی هم هستند که رشوه می گیرند به طوری که رشوه ی ستانده شده از مخاطبان شان،
چند برابر حقوق و مزایای ماهانه این مدیران و معاونان است. می گویم شما که می دانید و به نام و نشان هم فلان مدیر را می شناسی که مبتلا
به فساد شده یعنی مفسده است؛ پس چرا از سمت اجرایی اش، بر کنارش نمی نهی؟. می گوید خب ملاحظاتی در کار است و منظورش از ملاحظات هم این است که همین آدم
هایی که مسئولیت دارند، تحت حمایت مسئولان سیاسی به من تحمیل شده اند.می گوید
محذوریت دارم یعنی این که چون خودم با لابی گری به این مسئولیت رسیده ام، چندان
اختیاری در گزینش مدیران و معاونانم ندارم. خب، توجیهی است دیگر. اما می گوید و می داند که من و امثال من خوب می دانیم که هیچ آدم سیاسی به طور
علنی از مفسده – در هر حد و اندازه ای – حمایت نمی کند دست
کم به خاطر اعتبار خودش و اتو ندادن به دست مخالفان و رقبایش. و همین جاست که می
گویم فساد مبادله ای شده است. یعنی برخی – تأکید کنم نه همه
ی – مسئولین و مدیرانی که ناظر فساد در اداره و سازمان متبوعش
هستند، با همان مفسدان، در تبادل اند به هر گونه ای. ساده تر بگویم، رئیس و مرئوس
در فساد شریک و مشترک اند اگرنه چه علتی می تواند باشد که با شواهد و مستندات ناظر
فساد مدیر یا کارمندی باشی و پاسخت این باشد که چه می شود کرد. این چنین مسئولین و مدیرانی در وهله ی اول، خود دستی مشترک با دیگران در فساد
دارند و بنابراین ردیابی تنها یکی از پرونده ها، می تواند موقعیت خودشان را هم به
خطر بیندازد. به این دلیل است که می گویم فساد در کشور ما، مبادله ای شده است و
طرفین مبادله، شریکانی هستند که منافع مشترکی دارند. همین.
آخرین پست هامرگ در سالهای دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399
علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399
انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399
دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399
زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399
زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399
سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399
رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399
عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399
کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399
لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399
خشخش ِ خندههای اشکآمیز برگهای پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399
شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399
دروغزن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399
سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399
تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399
داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399
با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399
سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399
کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399
خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399
سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399
تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399
ما در کدامین جهان زندگی میکنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399
دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398
تعریضی بر واکنش آیتالله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398
دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398
مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398
«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی میشوند؟»...........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398
جامعهشناس تحملناپذیر است!..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398
همه پستها