خاطرات شخصی و خانوادگی بسیاری از بزرگان فکری( شاعر
و ادیب و نویسنده) و سیاسی در جهان منتشر شده اند. آفتابی شدن زندگی خصوصی این
بزرگان در واقع، به تحلیل آثار فکری یا رفتارهایی از آنان می پردازد که بر سرنوشت
دیگران تأثیر عمیق و مانذگاری نهاده است. اینکه هایدگر چگونه با نازی ها از در
دوستی درآمد و چه بر او گذشت که استاد پیشین خود (هوسرل) را از دانشگاه فرایبورگ
اخراج کرد؛ یا در روابط عاشقانه اش با آرنت، چگونه مرز اخلاق را پشت سر گذاشت ( تا
جایی که آرنت در نوشتاری او را روباه بزرگ می نامد) و چگونه همۀ این حوادث بر
فلسفۀ بزرگترین فیلسوف قرن 20 و بنا بر برخی نظرات، بزرگترین فیلسوف پساافلاطونی
تأثیر گذاشتند، به تحلیل و گره گشایی از فلسفۀ پر گره او کمک بسیار می کند. در مورد ادیبی چون گورکی هم حکایت از این قرار است.
بعید است کسی دو دوزی های گورکی در صحنۀ عمومی و پشت پرده با استالین را بخواند و
بداند، و در بزرگی او شک نکند. چاپ و انتشار زندگی این نویسنده، آشکار می کند که
او می توانست در موارد زیادی، از ستمگری و خونخواری استالین بر نویسندگان و شاعران
معاصر خود جلوگیری کند و حداقل این که در برملا کردن آدم کشی های استالین و شکنجه
گران او در زیرزمین ها و اردوگاههای کار اجباری مؤثر باشد و سیاستمدارن و افکار
عمومی جهان را به کمک مردم روس فرا بخواند، اما با طمع کاری در شهرتی که استالین
برایش دست و پا کرده بود؛ و در پذیرش کمک های مالی و امکانات دست و دل بازانۀ رفیق
بزرگ، سیه روی تاریخ شد. همان زمان که استالین جشن پنجاهمین سال نویسندگی گورکی را
تدارک می دید و کشور شوراها را چراغانی می کرد، بسیاری از همکاران گورکی یا در فقر
و فلاکت زندگی می کردند، یا زیر شکنجه تاریخ را به درازایی ناگفتنی می دیدند و
دریغ از اینکه گورکی، یک بار هم جام شرابش را در حضور استالین به یاد آنان بالا
ببرد. در کشور ما، نزدیک به 40 سال از مرگ مرحوم علی شریعتی
می گذرد. چون شریعتی زمینه ساز مهم انقلاب اسلامی بود ( و در واقع بدون حضور او یا
انقلاب اتفاق نمی افتاد یا سالهایی به عقب می افتاد)، بنا بر این، تفکر و عملکرد
سیاسی و اجتماعی اش بر سرنوشت فردی و جمعی همۀ ایرانیان معاصر تأثیر گذار بوده
است. در همین روزها، همسر مرحوم شریعتی، مجموعه نامه هایش
را منتشر کرده است: « برسد به دست پوران عزیزم». خواننده، لابد می پندارد که غیر از جذاب بودنِ پشتِ
پردۀ زندگی این نویسنده خوش قریحه و قلم، می توان بخشی از افکار ناگفته و نانوشتۀ
او را هم خواند و در تحلیل تفکر او تواناتر شد. اما اینگونه نیست. غیر از وجه
«مردسالاری» شریعتی که خودِ پوران هم در مصاحبه ای ( اندیشه پویا، شماره34، اردی
بهشت 1395) به آن اشاره ای گذرا داشته، معلوم نیست هدف از انتشار این نامه های
خصوصی چه بوده است؟. در حالی که اندیشه و تفکر اجتماعی یا کویری یا سیاسی شریعتی
حاشا که به پای یزرگانی چون هایدگر یا سارتر برسد. گویی، زندگی خصوصی و خانوادگی روشنفکران
جهان غیر غربی( از نوع اسلامی - ایرانی) مانند
تفکر آنان چندان عمق و انتهای لایه به لایه ای ندارد. واقعا، هدف از نشر این نامه
ها چه می تواند باشد در حالی که مهر تفکر شریعتی بر تاریخ معاصر ایران حک شده و
زدودنی نیست؛ هم چنان که از زندگی ما هم زدوده نمی شود.
آخرین پست هامرگ در سالهای دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399
علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399
انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399
دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399
زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399
زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399
سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399
رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399
عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399
کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399
لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399
خشخش ِ خندههای اشکآمیز برگهای پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399
شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399
دروغزن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399
سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399
تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399
داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399
با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399
سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399
کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399
خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399
سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399
تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399
ما در کدامین جهان زندگی میکنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399
دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398
تعریضی بر واکنش آیتالله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398
دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398
مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398
«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی میشوند؟»...........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398
جامعهشناس تحملناپذیر است!..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398
همه پستها
قدرت نوع گفتمان را تعیین می كند و نوع گفتمان حقیقت را!!!
پس حقیقت همان است كه قدرت می گوید! و بدیهی ست هر جا كه قدرت باشد در مقابل آن مقاومت هم شكل می گیرد!!
در مورد شریعتی من همیشه دچار یك پارادكس هستم كه هیچ وقت نتوانستم آن را از ذهنم پاك كنم!
شریعتی؟ و سوالهای بی پاسخ فراوان
سپاس برای همه چی و سپاس از دقت و هوش و فراست شما
بله درست گفتید. بحث قدرت و گفتمان در اندیشه فوکو متأثر ار نیچه است. به گفته نیچه، قدرت، حق را هم در چنگال خود دارد. قدرتمند، محق است و بدیهی است انسان بدون قدرت، بهره ای از حق هم ندارد.