این پرسش مهم فلسفی که «من که هستم؟»؛ یا چیستی من؛ یا کیستی من از جملۀ مهمترین پرسشی است که گریبان درصدی بسیار کم از انسان ها را می گیرد. شاید به تعبیر غزالی، بهتر آن باشد که مردم اصلا متوجه پرسش هایی از این قبیل نشوند و در «غفلت» به سر ببرند. این پرسش واقعا بنیان برانداز است. در قرن بیستم به جز مباحثی که پیرامون «هستی و نیستی» شکل گرفت و بر غنای این بحث و پرسش قدیمی افزود، تلاش های آرنت هم درخور توجه و کنکاش است. آرنت در کتاب «حیات ذهن» این چنین سوال را طرح کرده: «چگونه می شود که چیزی یا کسی از جمله خود من اصلا نمود پیدا می کند و چه چیزی باعث می شود که آن چیز یا کس به این صورت و شکل و نه به هیچ صورت و شکلی دیگر نمودار شود؟».(آرنت، ترجمه مسعود علیا، نشر ققنوس، ص 49). به راستی چرا ما این گونه که هستیم نمود پیدا کرده ایم و نه به گونۀ دیگری؟. اگر امکان داشت که نمود خود را خود عیان کنیم به چه شکل و صورت دیگری نمود پیدا می کردیم؟؛ آنگاه زندگی ما چگونه بود؟؛ آن گاه دنیای درون ما چگونه بود؟؛ آن گاه مواجهۀ ما با دنیای بیرون چگونه بود؟. این ممکن های ذهنی و این پرسش ها واقعا بنیان نمود فعلی انسان را دچار شک و چالش جدی می کند. چرا من این گونه که اینک هستم، نمود پیدا کرده ام؟.
آخرین پست هامرگ در سالهای دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399
علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399
انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399
دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399
زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399
زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399
سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399
رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399
عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399
کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399
لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399
خشخش ِ خندههای اشکآمیز برگهای پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399
شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399
دروغزن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399
سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399
تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399
داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399
با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399
سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399
کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399
خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399
سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399
تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399
ما در کدامین جهان زندگی میکنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399
دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398
تعریضی بر واکنش آیتالله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398
دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398
مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398
«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی میشوند؟»...........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398
جامعهشناس تحملناپذیر است!..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398
همه پستها
فروتنی كالایی ست كه امروزه متاسفانه خریداری ندارد و حمل بر جبونی و ترسویی از ان مستفاد می شود.
اما
امام علی (ع) می فرماید هر كس مرا یك حرف بیاموزد مرا یك عمر بنده خود كرده است.
و من بنده همه همه اساتید بزرگوارم هستم و خواهم بود از مرحوممان روح الامنی و اسدی و طبیبی تا عمرشان دراز باد رفیع پور و وثوقی و ساروخانی و ممتاز ومهدوی و میرزایی و چلبی و سروستانی و............
سلام
احترام گذاشتن به اساتیدتون قابل تقدیره اما برای ورود منطقی به یک بحث این همه وسواس در فروتنی لازم نیست.همین که می خوانید، می اندیشید و اظهار نظر می کنید ستودنی ست.
از سوال می شود دو گونه بر داشت كرد! یا من دلم می خواد دو نوع بر داشت از این سوال داشته باشم!
1-هستی و چستی موجودی كه خود نام انسان بر خود نهاده است!
2- وجود من به عنوان یك انسان!
در مورد سوال اول بنظر می رسد كه علم مدرن پاسخ را یا فته باشد.میخاییل نستوروخ: منشا انسان
و همچنین مبدا نژاد های انسانی
و اما در مورد دوم اگر اندیشه تكامل را بپذیریم كه موضوع حل شده است ولی اگر نپذیریم آنوقت در گردابی ست كه انتهایش بی كران است! و دوری ست با طل
همیشه ارادتمند شما
و با پوزش از شما استاد گرانسنگ
شاید عرصه سیمرغ جولانگاه مگسی مثل بنده نباشد
اما استادانم جسارت اظهار نظر به بنده داده اند
با سپاس مجدد
به نظرم اگر سوال را وارد حوزه جامعه شناسی کردید، اهمیتش از دست می رود. جامعه شناسان در پاسخ به سوالات هستی شناختی، کلیشه هایی در آستین دارند.
بگذاربد اگر پاسخی پیدا بشود، از سوی همان فیلسوفان باشد