آلن بدیو قرن 21 را قرن «خرده
روایت ها» نشان می گذارد؛ خرده روایت هایی که در تقابل با کلان روایت های قرن 20
نهاده می شوند. به تعبیر پست مدرنیست ها، کلان روایت هایی چون مارکسیسم یا لیبرالیسم،
تسلط بدون چون و چرایی بر افکار و اذهان داشتند و نشان مهم شان، راه حل هایی بود
که برای همه مشکلات جوامع بشری ارائه می
دادند.قرن جدید از آن تسلط رهیده است. دیگر «متن»، مرکز تصمیم گیری نیست. اینک،
«حاشیه» ها بر متن شوریده اند و آنها توان و قدرت را در عنان دارند.نشانه هایی از
شورش حاشیه بر متن را در بسیاری از کشورهای در حال گذار، پیشتر دیده بودیم. در
انظار جهانیان، حاشیه نشینان و دورافتادگان از مرکز در سال 1388، غلبه ای بر
مرکزیت در ایران داشتند که دست کم تا نیم قرن دیگر، آثار به خصوص فرهنگی آن از
عینیت یافتگی نخواهد افتاد و این البته دیدگاهی بسیارخوش بینانه است در سلامت
عملکرد نظام سیاسی؛ و در دیدگاهی بدبینانه و البته منطبق بر واقعیت، باز هم
شوریدگان بر فرایند دموکراسی خواهی در ایران، حاشیه نشینانی بودند که مغول وار
آمدند و نرفتند. بدیو، تروریسم را هم با همین
دیدگاه تحلیل می کند. آنچه که در 17 خرداد در تهران اتفاق افتاد، بر اساس هویت
تروریستهای این فاجعه، مؤید دیدگاه بدیوست با تأکید بر محکومیت این شناعت و مواردی
از این دست. به نظر می رسد هزینه ای که جامعه
ایران در مقایسه با جوامعی مانند افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، لیبی و ...
پرداخته، هزینه چندانی نیست. هرچند قربانی شدن تنها و تنها یک انسان، هیچ توجیهی
ندارد. می توان ترور اخیر در ایران را
هشداری دانست. این هشدار البته در وهله ی اول به نظام سیاسی است یعنی مرکز. گروههای تروریستی، در واقع، حاشیه
نشینانی مذهبی، قومی، فرهنگی و ... هستند که بر مرکزی که نظام سلطه می نامندش،
شورش کرده اند و عضوگیری آنان بدون شک از میان آن گروههایی است که به هر علتی در
هر کشوری مورد تبعیض نظام سیاسی واقع شده اند. باورش خیلی سخت است که از پس گذشت
38 سال از انقلابی که اصول اساسی اش توجه به مستضعفان و کوخ نشینان( بخوانید حاشیه
ای های اقتصادی، مذهبی، قومی و ...) بوده، هنوز درصد بالایی از اهالی سیستان و
بلوچستان از آب سالم آشیامیدنی محروم باشند و پیداست که مهمترین علت نارضایتی در
میان مردمی مانند استان یادشده، همین احساس محرومیت نسبی و تبعیض است. نظام های سیاسی مانند ایران، اگر
گاهی هم خود را از نقش مبارزان علیه نظام سلطه برهانند و با واقعیت های دنیای
محرومیت و حاشیه ای زیستن آشنا شوند، می توانند عبرت هایی مشکل گشا از تروریسم
اخیر بگیرند. من همچنان دیدگاه بدیو را معتبر
می بینم که اگر تبیعض و خودبرتر بینی مرکزیت در هر جامعه ای، همچنان به راه
انحصارگرایی برود و از تکثرگرایی قومی و دینی و سیاسی و فرهنگی بگریزد، چنین
کشتارهایی در قرن 21 ادامه می یابد؛ قرنی که به واسطه تحولات تکنولوژیکی، توان آن
را دارد که هر یک نفر را به یک گروه تروریستی تبدیل کند یا گره بزند.
آخرین پست هامرگ در سالهای دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399
علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399
انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399
دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399
زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399
زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399
سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399
رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399
عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399
کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399
لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399
خشخش ِ خندههای اشکآمیز برگهای پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399
شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399
دروغزن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399
سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399
تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399
داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399
با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399
سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399
کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399
خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399
سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399
تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399
ما در کدامین جهان زندگی میکنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399
دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398
تعریضی بر واکنش آیتالله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398
دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398
مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398
«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی میشوند؟»...........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398
جامعهشناس تحملناپذیر است!..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398
همه پستها
واقعا تاسف برانگیز بود
برای کشور ما فاجعه بود
مگر اینجا عراق سوریه لیبی یمن یا کشورهایی از این دست بود
که ابن چنین مردم بیگناه را به خاک و خون کشیدن
واقعا دردناک است...
نمیدانم در این مورد چه میتوان گفت
چرا در ایران؟
چرا در کشور ما چنین اتفاقی افتاد؟
نباید ساده از کنار این موضوع گذشت.
امیدوارم نه تنها در ایران بلکه در هبچ کشوری شاهد این جنایت ها
و وحشیگری ها نباشیم ، انسان ها حق خوب زیستن دارند
اگر بگذارند.....