چهارشنبه بیست و یکم تیرماه سال 1396  04:48 بعد از ظهر



هوا: اندکی زمستانی!  ز پسِ بارانی شبانه و بهارانی؛ دل باز؛ سو سوی سرمایی نوازشگر؛ پاره های ابر، گویی کودکانِ کوچه هایِ خیالِ شبزدگان که در راحت گم شدنِ خویش اند بی واهمه از ملامتِ مادرِ هراس زده؛ شادِ شاد از آزاد شدن؛ از یله شدن در آغوش آسمان؛ چه، ماندن در دریا را خوش نمی داشتند؛ فرار از خود؛ فرار از بودن؛ گریزان از ماندن.

سودا، سودای  رفتن بود در هواشان؛ و چرا طربناک نباشند، کنون که در منتهایِ آمالِ خویشن اند؛ همین گونه است که می افشانند از سرِ زلفکانِ سپیدِ خویش، روح را به زمین؛ و چه خوشایند است، طراوت فاصله از گیسوان ابر تا کویر خسته ی چشمِ منتظر و  به راه مانده ی زمین؛ دل دلدادگی؟! آری؟!.

 و من: تا حدی نه زیاد که در  شمار عمر در آید ناهشیارم و پس شاد.

پاره پاره های احساسم، امروز، در طلب کسی است که نمی دانم کیست. می جویم ، می رویم، می بویم، می مویم، او را، با او ، او را ، با او،  از او،  با او...

خوانده بودم یک بار که مولانا می گفت : عشق یعنی همین.

همین که تو نیست شده ای؛ و شده ام. بی تکبر و تفرعن؛ - و همه «او»  می شوی؛ شده ام؛ روانی به سویش آخر و هستم؛ شرط هم بر سرِ سر نهاده اند عاشقان.

وقتی او هست، دگر کسی را نیست یارای هستن و بودن؛ چون سایه. دیده ای حکماً؟ سایه را که می گریزد از صاحبش؛ و من سایه شده ام؛

ار نباشد؛ بی شک من نیز نیستم. نشانی؟ همین که اثری نیست دگر از من؛ همه او شده ام.

پروانه ای مقابل چشمانم می رقصد. آشفته ای می نماید در جستن سکوت. شاید خیالی است از پروانه، خیالی چنان روان و آسوده که خودش باشد.

دیری نیست این حس دلواپسی را می شمارم تا شاید پروانه نشانه ای است از خبری در دوردست یا نه؛ همین حواشی؛ همین نزدیکی؛ گاه، اندوه پیچک تنم می شود، و هراس، میله  های روحم.

پرهایش زرد است با خالکوبه های مشکی.

خستگی ندیدم در پروازش؛ -  چقدر این گلواژه « پرواز» مرا می برد به نمی دانم کجایی که پنج بهار عمر مرا به آتش شتابان سپرد و سوختنم را به سرمستی و غرور با انگشت  اشاره به دیگران نمایاند تا فردا روز، جای دو- رویی بیشتری در زمان تدارک دیده باشد که یعنی: من نبودم که اشاره کردم؛ شاهد من، انگشتم.

و دگر اگر پر پروازم هم باشد، تنفر دارم از آن که نمی دانم چیزی از چیزی یا کسی از چیزی متنفر باشد یا نه و کاش یارایم بود تا از خود بزدایم این گونه نفرت داشتن از همه کس و همه چیز را ؛ که چه ها و چه ها رفت بر من در هوایش و چه می دانم؛ چه می دانم....

زرد گونه است گونه های پروانه در برابرم؛ گونه هایش، گلگونه آتش است، زرد زرد...

شاید من می دانم و نمی دانم که....

که شاید با لهیب آتش نامردمان، اینگونه شمایل یافته است؟.

پروانه ها- خوب می دانم بی پروایند و شاپرک هاشان بی پرواتر.

به سوختن و خاکستر شدنِ خویش، آب معنای بودن را از دل شریر آتش برون می کشند؛ عاشق­اند و زمانه را نمی پسندند که در کنجی تنها، و فقط بر شعله های نیم بسملِ شمعی پر بسایند؛ بیشتر زان دیگران، آتشی پر هیمه و هیمنه می طلبند که جانِ جانشان در طلب اندر طرب است.

از بوی نای سوختگی...از دلسوختگی جان... از یخبندان رگ و خون...از حرمت تنهایی... از ملامت مادر... از عمر بر باد داده ی من...از شعله زار جانم...

از همه آمده ها و نآمده ها خواستم بگویم- و از پروانه؛ از غم فردا؛ و ناآرامی پروانه اگر بگذارند...

 بهمن 1386


  • آخرین ویرایش:چهارشنبه بیست و یکم تیرماه سال 1396
نظرات()   
   
مینا باقری
جمعه هجدهم اسفندماه سال 1396 10:35 بعد از ظهر
باسلام ودرود
بسیار زیبا
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.
آخرین پست ها

مرگ در سال‌های دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399

علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399

انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399

دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399

زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399

زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399

سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399

رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399

عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399

کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399

لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399

خش‌خش ِ خنده‌های اشک‌آمیز برگ‌های پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399

شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399

دروغ‌زن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399

سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399

تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399

داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399

با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399

سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399

کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399

خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399

سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399

تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399

ما در کدامین جهان زندگی می‌کنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399

دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398

تعریضی بر واکنش آیت‌الله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398

دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398

مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398

«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی می‌شوند؟».‏..........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398

جامعه‌شناس تحمل‌ناپذیر است!‏..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398

همه پستها

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات