ریچارد رورتی در کتاب «حقیقت پستمدرن» (مجموعهایاست از مقالات و مصاحبههایش)، الگویی سه مرحلهای در تحولات فکری، فلسفی و ادبی جهان غرب معرفی کرده است. این که چرا این مراحل سه گانه توسط اندیشمندان غربی تکرار میشوند، جای پرسش دارد. واقعیت این که برای من پرسشیاست که پاسخی برایاش ندارم. مراحل سه گانهی کنت، تئوری سه مرحلهای تایلور، مراحل تاریخی جهان (سنت،مدرنیته و پستمدرنیته) و اینک هم الگوی رورتی.
رورتی میگوید روشنفکران غربی بعد از رنسانس سه مرحله را پشت سر نهادهاند. در هرسه هم کوشیدهاند «حقیقت رستگاریبخش» را تبیین کنند. «باور به حقیقت رهاییبخش مساویاست با این باور که چیزی هست که اساس زندگی بشر است... چیزی که عبارت است از واقعیت پشت نمود؛ تنها توصیف واقعی از آنچه رخ میدهد؛ چیزی که آخرین راز محسوب میشود».
این مراحل عبارتند از : رستگاری از جانب خدا؛ رستگاری از جانب فلسفه و رستگاری از جانب ادبیات.
امید به رستگاری در گام اول، با وسیلهی ورود انسان به رابطهای با یک شخص (قدرت) غیر بشری فوقالعاده قدرتمند پرورانده میشد مانند اعتقاد به دین و آیین. در گام دوم، امید به رستگاری با وسیلهی فلسفه شکل میگرفت؛ یعنی مجموعه اعتقاداتی که اشیاء را آن گونه که هستند بازنمایی میکنند. در گام سوم، انسان امیدوار است با توسل به ادبیات رستگار شود؛ یعنی رستگاری از طریق شناخت گونههای مختلف آدمیان. به نظر رورتی، عبور از دین به فلسفه با احیای افلاطونگرایی در رنسانس و سپس عبور از فرهنگ فلسفی به «فرهنگ ادبی»، بعد از کانت آغاز شد؛ هنگامی که هگل هشدار داده بود که «تنها هنگامی که شکلی از زندگی منسوخ شده باشد، فلسفه بر ابهامها میافزاید». بنابراین، عمر مرحلهی « فرهنگ ادبی» به دویست سال میرسد با این پرسش جدید که اصلا «جدید چیست؟». رورتی میگوید در فضای فرهنگ ادبی، سؤال این است که: آیا کسی ایدههای جدیدی در بارهی این سوال دارد که «ما آدمیان برای ساختن خود چه کاری میتوانیم انجام بدهیم؟». در زمانهی «فرهنگ ادبی»، انسان رابطهی شناختی خود را نه از طریق ارتباط با شخصی غیربشری ( دین) و نه با ارتباط با گزارهها ( فلسفه) بلکه در روابط غیرشناختی با سایر انسانها جستجو میکند؛ یعنی که رستگاری تنها در ارتباط با آدمیان به دست میآید.
آخرین پست هامرگ در سالهای دیگر کُشی..........شنبه پانزدهم آذرماه سال 1399
علم و مذهب..........چهارشنبه دوازدهم آذرماه سال 1399
انتظار زندگی در سودای بهشت..........دوشنبه سوم آذرماه سال 1399
دکتر فیرحی و یک پرسش..........دوشنبه بیست و ششم آبانماه سال 1399
زندگی، میعاد در لجن..........یکشنبه هجدهم آبانماه سال 1399
زندگی را تخیل و سپس تکرار کنید..........شنبه هفدهم آبانماه سال 1399
سیاستمدارانی چون شاعر در فیلم مادر آرنوفسکی..........شنبه سوم آبانماه سال 1399
رابطۀ ننگین..........شنبه بیست و ششم مهرماه سال 1399
عزادار خویشتنیم نه شجریان..........جمعه هجدهم مهرماه سال 1399
کشیش و پزشک در زمانۀ بیماری..........دوشنبه چهاردهم مهرماه سال 1399
لذت مشترک دیکتاتور و عاشق..........یکشنبه سیزدهم مهرماه سال 1399
خشخش ِ خندههای اشکآمیز برگهای پاییزی..........پنجشنبه دهم مهرماه سال 1399
شهر از عاقل تهی خواهد شدن به مناسبت روز مولانا..........سه شنبه هشتم مهرماه سال 1399
دروغزن قضای مسلمانان را نشاید ..........سه شنبه بیست و پنجم شهریورماه سال 1399
سوغاتی..........سه شنبه هجدهم شهریورماه سال 1399
تحفه ای چون مرگ..........دوشنبه دهم شهریورماه سال 1399
داستانک..........یکشنبه دوم شهریورماه سال 1399
با یادی از مورّخ مشروطیت..........شنبه هجدهم مردادماه سال 1399
سارتر و نویسنده..........یکشنبه دوازدهم مردادماه سال 1399
کاش از تاریخ بیاموزیم..........یکشنبه بیست و نهم تیرماه سال 1399
خشونتی که بر ما می رود..........پنجشنبه بیست و دوم خردادماه سال 1399
سقف تزویر بر ستون ضدتبعیضی..........سه شنبه بیستم خردادماه سال 1399
تأملی در قتل رومینا اشرفی..........شنبه دهم خردادماه سال 1399
ما در کدامین جهان زندگی میکنیم؟..........دوشنبه بیست و پنجم فروردینماه سال 1399
دموکراسی آیینی..........شنبه سوم اسفندماه سال 1398
تعریضی بر واکنش آیتالله سبحانی به سخنان دکتر حسن محدثی..........جمعه بیست و پنجم بهمنماه سال 1398
دیکتاتوری، استالین و هنرمند غیرحکومتی..........جمعه بیست و هفتم دیماه سال 1398
مشترک میان دیکتاتورها..........دوشنبه بیست و هفتم آبانماه سال 1398
«چگونه است که استثمارشدگان به ادامۀ استثمار راضی میشوند؟»...........یکشنبه دوازدهم آبانماه سال 1398
جامعهشناس تحملناپذیر است!..........شنبه بیست و هفتم مهرماه سال 1398
همه پستها