دروغگویی بیمارگونه به بیماری دروغگویی وسواسی گفته می شود. در این وضعیت فرد بدون هیچ دلیل یا انگیزه ای، درمورد واقعیت ها دروغ می گوید. درواقع فرد باور دارد که چنین دروغهایی حقیقت دارند و بیشتر اوقات واقعیت را اشتباهی تلقی می کند و درمورد واقعیت ها داستانسرایی می کند. بیمار دروغگو فردی است که همیشه دروغ میگوید. این فرد داستان خود را طوری می سازد که حتی ممکن است با این تصور که دیگران را تحت تاثیر می گذارد، به آن عمل کند.
فرد مبتلا به بیماری دروغگویی همیشه در حال فریب دادن اطرافیان خود است تا ارزش اجتماعی خود را بالا ببرد. بیمار دروغگو دچار یک اختلال یا مشکل ذهنی جدی است که باید اصلاح شود. در اکثر موارد ، فرد از این واقعیت آگاه است که دروغ می گوید و این کارش اشتباه است. این مشکل یک اختلال بالینی نیست. در موارد قضایی، اثبات این مشکل از طرف شاکی زمان زیادی می برد. این افراد حتی می توانند طوری خودشان را هم متقاعد کنند که دستگاه دروغ سنج هم نمی تواند دروغ آنها را تشخیص دهد. حتی اگر بار اول دستگیر شوند هم ادعا می کنند که ترسیده بودند یا شوخی می کردند. همه آدم ها گاهی اوقات دروغ می گویند، اما این افراد در حدی دروغ می گویند که برایشان به شکل عادت درمی آید.
اینکار ممکن است با هدف معروف تر شدن یا ترس از اینکه به اندازه کافی برای اطرافیان فرد جالبی نباشند، شروع می شود. بیمار دروغگو آرزو دارد در همه کارها عالی باشد و به همین دلیل برای رسیدن به این کمال در چشمان دیگران، شروع به دروغ گفتن می کند. اوایل ممکن است به خاطر تفریح و سرگرمی دروغ بگویند اما تدریجاًاین عادت در آنها ثابت می شود تا جاییکه فراموش میکنند به که چه گفته اند و حتی فراموش می کنند که دروغ گفته اند.
وقتی مچتان گرفته شود، این دروغگویی بدتر هم می شود. مثلاً برای دوستانتان لاف می زنید که در فلان مسابقه چندین بار اول شده اید و مدال طلا گرفته اید. خیلی افراد به سمتتان جذب می شوند اما خیلی ها هم ازتان می پرسند که چرا دیگر بازی نمی کنید؟ با دروغ دیگری ادامه می دهید که در مسابقه ای آسیب دیده اید و دیگر نمی توانید بازی کنید. بعد یک نفر متوجه می شود که همچنین مسابقه ای وجود نداشته و این می تواند خیلی شرم آور باشد اما دروغگو همچنان به کارش ادامه می دهد.
اگر شما هم از این مشکل رنج می برید، راه درمان خیلی خوبی پیش روی شماست و آن هیپنوتیزم است. هیپنوتیزم به شما کمک می کند خودتان را بفهمید و در برابر این دروغگویی ها خودتان را کنترل کنید. اگر حس می کنید که دروغگویی بیمارگونه به شکل یک مشکل برایتان درآمده است و می خواهید به آن خاتمه دهید، به سراغ این روش های درمانی بروید و مطمئن باشید که کمکتان خواهد کرد.
چرا دروغ می گوییم؟
همه آدم ها گاهی دروغ می گویند. برای اکثر ما، این دروغ ها، دروغ هایی کوچک و مصلحت آمیز هستند مثل اینکه با وجود بدمزه بودن غذا، به آشپزی بگوییم که شام خیلی خوشمزه ای بوده است. این دروغ ها برای این است که احساسات کسی جریحه دار نشود.
اما دروغهایی هم هست که آسیب می زند. مردهایی که خیانت می کنند به همسرانشان می گویند که تادیروقت کارمی کرده اند. صاحبان شرکت ها به سرمایه گذاران می گویند که شرکت خیلی خوب در حال رشد است، درحالیکه اصلاً اینطور نیست. اما پیدا کردن دلیل این دروغ ها هم خیلی ساده است. آزاردهنده هستند—و نادرست—اما انگیزه آنها مشخص است.
اما آنهایی که دروغ گفتنشان هیچ دلیل مشخصی ندارد چه؟ افرادیکه شغل های خیلی خوبی دارند، اما به اطرافیانشان شغل اصلی خود را نمی گویند. کسانیکه درمورد محل تولد خود دروغ می گویند، درمورد آخرهفته، و حتی اینکه شام چه خوردند دروغ می گویند. کسانیکه همیشه و در همه احوال دروغ می گویند و این دروغ ها هیچ دلیل مشخصی هم ندارد.
پزشکان واقعاً نمی دانند که احساس این افراد چیست و چرا می خواهند از حقیقت اجتناب کنند. دروغگویی بیمارگونه می تواند از احساس عدم امنیت ناشی شود. کسانی که می خواهند زندگی بسازند که سر زبان هم باشد. و مشکلات واقعی زندگی را به راحتی نادیده بگیرند. این تصور هم وجود دارد که افرادیکه همیشه دروغ می گویند، در تشخیص واقعیت از خیال مشکل دارند. وقتی چنین فردی دروغی می گوید، خیلی زود خودش هم باور می کند که چنین اتفاقی افتاده است. این امکان هم وجود دارد که مغز این افراد متفاوت با مغز افراد عادی کار می کند.
زندگی کردن با یک دروغگو
گاهی اوقات خیلی راحت می توان تشخیص داد که فردی دروغ می گوید. داستانهایی که می بافند با عقل جور درنمی آید. جزئیات یک داستان با داستان دیگر تناقض دارد. یا خیلی ساده واقعا غیرمنطقی است که مرد کچل چاقی که با او در حال صحبت هستید، به تازگی قرارداد مانکنی امضاء کرده باشد.
اما متاسفانه بعضی از این دروغگویان در کار خود خیلی ماهر هستند. شاید سالها طول بکشد تا مچ یکی از این دروغگوها گرفته شود. در یک لحظه ممکن است این دروغ فاش شود. شاید با کسی برای شام بیرون رفته اید که ادعا میکرده پولدار است اما کارت اعتباریش را می بینید که خلاف آنرا نشان می دهد.
وقتی واقعیت فاش می شود
کشف اینکه یکی از دوستان یا حتی معشوقتان به شما دروغ می گفته، واقعاً ناراحت کننده است. آن فرد می تواند فردی باشد که شما به او اعتماد کرده بودید. هیچوقت نمی توانید بفهمید که چطور باید روی چنین فردی تکیه کنید و به او اطمینان کنید.
مشخص نیست که آیا این دروغگویان می توانند درمان شوند یا خیر. خیلی افراد عقیده دارند که مشاوره می تواند به این افراد برای بالا بردن اعتماد به نفشان کمک کند. اما اگر این مسئله حقیقت داشته باشد که مغز افراد دروغگو متفاوت با افراد عادی کار میکند، آنوقت این درمان ها هم چاره ساز نخواهد بود. به نظر می رسد که این دروغگویی های بیمارگونه می تواند دلایل مختلفی داشته باشد. شاید بعضی ها یاد بگیرند که چطور این دروغ ها را متوقف کنند اما اکثراً نمی توانند. هرچه پزشکان بیشتر درمورد این مشکل بفهمند، راه چاره آن هم مشخص تر خواهد شد.
بمانید یا بروید؟
دوست بودن با یک دروغگو، یا بودن در هر رابطه ای با این افراد، بسیار دشوار است. بعضی افراد که با چنین دروغگوهایی زندگی کرده اند پیشنهاد می کنند که به آرامی دروغهای آنها را برملا کنید مثلاً بگویید که "چه میگویی این اصلاً با عقل جور درنمی آید" یا اینکه "مطمئنی همچنین اتفاقی افتاده؟". خیلی های دیگر هم تصمیم می گیرند که به رابطه شان با این دروغگوها خاتمه دهند تااینکه بمانند و دروغهای بیشتر بشنوند. اگر این فرد دروغگو را دوست داشته باشید، یکبار هم که شده روش های درمانی را برای او امتحان کنید. شاید ارزشش را داشته باشد. خیلی از این دروغگوها خودشان می دانند که مشکل دارند و دوست دارند که آنرا برطرف کنند.
روانشناسی - مسائل گوناگون - دروغگویی بیمارگونه
منبع: نرم افزار سالنامه سلامت نسخه 4
www.Beheshtiyan.mihanblog.com