رسوائی یزید
گل یاس سفید حلق اصغر شده خونین زپیکان ستمگر
برای قطره آبی، تشنه جان داد به روی دوش بابا گشته پرپر
ندارد ذره ای انصاف دشمن حسین مظلوم، آنان ظلم گستر
یزید رسوا، حسین محبوب دلها عزیزانش شهید تیغ و خنجر
بدن صد چاک و سر از تن بریده سرش در مطبخ خولی، منوّر
زنان و دختران داغ دیده اسیر و در بدر با دیدۀ تر
کنار سید سجاد مظلوم رقیه با سکینه زار و مضطر
بسوی شام از بهر اسیری عزیزان حسین با دیدۀ تر
سرانی چند روی نیزه ها بود اسیری می رود زینب مکدّر
غروبی درد زا و وحشت انگیز حسین تشنه لب افتاده بی سر
رسید زهرا بدشت نینوا دید:
به روی خاک افتاده هفتاد و دو پیکر
حسینی باشید...
منبع: کتاب لهوف،سید بن طاووس، ترجمه و ویرایش: انتشارات بوستان دانش، مهدی صباغی