انسانهایی که با اعتماد به نفس پیش می روند به خوبی می انند که برای بهبود وضعیت زندگی خود باید چه کاری انجام دهند. بهبود وضعیت زندگی امری است که به سادگی می تواند شما را به سمت موفقیت هدایت کند و همچنین سبب می شود تا در تمام جوانب زندگی احساس استغنا و رضایت به شما دست دهد.
نمی توان گفت که موفقیت دارای یک نوع تعریف خاص می باشد. این مقوله در ثروت، شهرت، یا مقام خلاصه نمی شود؛ بلکه موفقیت را می توان به هر چیزی که باعث ایجاد رضایت در شما می شود، نسبت داد. تعریف موفقیت کاملاً شخصی می باشد و شاید چیزی که در نظر شما موفقیت به شمار می رود در نظر دیگری چنین ارزشی را نداشته باشد. اجازه دهید هر کس بر روی معیار های خود تمرکز کند و اولویت های فردی خود را پیرامون این مبحث مورد بررسی قرار دهد.
برخی افراد به ویژه آن دسته از انسانهایی که فاقد اعتماد به نفس می باشند، تصور می کنند که زندگیشان همانطور که هست خوب می باشد و نیاز به هیچ گونه ترقی و پیشرفتی ندارند. زندگی بر وفق مراد آنها پیش می رود، البته تا زمانیکه با مسئله دشواری روبرو شوند. در چنین حالتی که قدری نیاز به تلاش و همت بیشتری دارند، به سرعت دست پاچه می شوند. در این وضعیت نیاز به تصمیمی دارند که آینده زندگی را برایشان معین می کند، اما آنقدر دودل هستند که به هیچ وجه نمی توانند دست به هیچ گونه اقدامی بزنند.
به وجود آوردن تغییرات حائز اهمیت در زندگی، لزوماً نیازی به برداشتن قدم های بزرگ نیست. برای بهبود زندگی زناشویی حتماً لازم نیست که به طور رسمی برای مدتی از هم جدا شوید و یا یک شریک دیگر برای خود انتخاب کنید. فقط کافی است برای خوشحال نگاه داشتن یکدیگر اندکی بیشتر تلاش کنید. در هر خانواده واکنش افراد نسبت به یکدیگر کاملاً متفاوت است. شاید در یک خانواده درست کردن صبحانه مفید باشد و در خانواده ای دیگر بوسیدن همدیگر پیش از خواب، سودمند واقع شود.
تهدید ناشی از ملالت و خستگی
زمانیکه شما یک کار را هر روز، و هر سال به طور مکرر انجام می دهید، ضمیر ناخودآگاه شما از انجام آن خسته می شود و تمایل پیدا می کند تا هر طور که شده از زیر آن شانه خالی کند. تا کنون با آقایی مواجه شدید که مثلاً پس از 15 سال زندگی موفق زناشویی، شروع کند به برقراری رابطه با یک خانم تازه وارد در محل کار؟ و یا احیاناً با یک پست چی کهنه کار مواجه شده اید که "به طور تصادفی" برخی از نامه ها را دقیقاً به درب منزل یک شخص بخصوص ببرد؟ چنین افرادی در کارهایی وارد می شوند که به شدت مخرب و ویرانگر است.
در نهایت چنین افرادی مجبور هستند تا با عواقب کارهای خود روبرو شوند که به احتمال زیاد این امر موجب می شود که به سمت یک زندگی خسته کننده و ملال آور سوق داده شوند؛ جای تاسف در این است که آنها به تدریج توانایی خود را برای تغییر زندگی هایشان از دست می دهند. به مرور زمان، قدرت کنترل زندگی خود را به افراد دیگر واگذار می کنند که آنها هم با تصمیمات نسنجیده خود فقط وضعیت زندگی او را بدتر و دشوارتر می کنند.
اردلان یک شغل کم و بیش مناسب در تحویل داروهای پزشکی به افراد سالخورده و بیمار داشت. پس از پایان دوره دبیرستان سر و کله زدن با آدم های علیل و ناتوان آخرین چیزی بود که او آرزویش را می کرد... اما او چگونه می توانست یک شغل مناسب برای خود انتخاب کند که پدر و مادرش هم بتوانند به او افتخار کنند؟
هر چند والدینش از وی توقع چندان زیادی نداشتند و حتی شغل فعلی او هم میتوانست آنها را راضی نگه دارد، اما به هر حال او در وضعیتی قرار گرفته بود که به هیچ وجه از شرایط فعلی زندگی اش راضی نبود. حقوق آخر ماهش هم آنچنان زیاد نبود که بتواند تمام خواست ها و نیازهای خود را به وسیله آن مرتفع سازد. اگر فاقد اعتماد به نفس بود، این امکان وجود داشت که در کارهای مخرب گیر بیفتد و ابتدا شغلش و سپس احترام خانواده را نیز از دست بدهد.
ارتباط رفتار با اهداف
در طول روز، به دلایل مختلف، ممکن است فرد تمرکز و توجه خود را نسبت به موضوعات اساسی زندگی خود از دست بدهد. گاهی اوقات حتی اتفاق می افتد که تصمیماتی را اتخاذ می کنیم که نه تنها ما را به اهدافمان نزدیک تر نمی سازند، بلکه به مثابه مانعی در راه رسیدن به آرزوهایمان نیز به حساب می آیند. در مثالی که در قسمت قبل برایتان آوردیم اگر اردلان شغل خود را ثابت نگه می داشت و برای پیشرفت و ترقی گام بر نمیداشت، ممکن بود که رفته رفته به سمت نابودی پیش رود.
چگونه می توانیم مطمئن شویم که رفتارهایمان می توانند ما را به اهدافمان نزدیک تر سازند؟ حس ششم نمی تواند پاسخ مناسبی برای این پرسش به شمار رود. گاهی اوقات لازم است که مسائل را از نظر علمی تحلیل و بررسی نماییم و خوب است که صرفاً به حدس و گمان اکتفا نکنیم.
آیا کاری که انجام می دهید، باعث می شود که احساس خوبی نسبت به خودتان پیدا کنید؟ آیا کارهایتان به شما احساس رضایت از زندگی را اعطا می کنند؟ هیچ زمانی وجود ندارد که بتوانیم 100% از زندگی خود راضی باشیم، اما این توانایی را داریم که موقعیت های نامطلوب را تشخیص داده و از آنها دوری ورزیم.
برای مثال لیدا را در نظر بگیرید. همسر او بعد از تولد دومین فرزندشان آنها را ترک میکند و او شدیداً نیاز به یافتن یک شغل مناسب پیدا می کند. او تبلیغی را می بیند که برای استخدام یک مربی حرکات موزون آگهی داده اند. ساعات کاری مناسب حال اوست، چراکه شب ها مادرش می تواند از بچه ها مراقبت کند، درآمد کار هم عالی است. حتی از آنجاییکه از نظر اقتصادی شغل مناسبی به شمار می رود، اما او باز هم به راحتی از آن می گذرد، چراکه این شغل با شخصیت او همخوانی ندارد.
انسان ها خیلی راحت می توانند تمام محدودیت ها را زیر پا بگذارند و به هر کاری که می خواهند دست بزنند، اما یک فرد موفق تنها زمانی می تواند به بالاترین درجه از سعادت دست پیدا کند که برای احساسات انسانی خود ارزش و احترام قائل شود. اگر شما از کاری که انجام می دهید، احساس رضایت و خوشحالی نمی کنید، تا زمانیکه قدمی برای بهبود وضعیت خود برندارید، احساس خوشبختی به هیچ وجه به سراغ شما نخواهد آمد.
اعتماد به نفس، حسی است که شما را قادر می سازد تا ببینید در زندگی برای پیشرفت و ترقی به چه فاکتورهایی نیاز دارید. به شما توان تلاش می دهد و کاری میکند تا با علاقه بیشتری اهدافتان را دنبال کنید. حتی اگر گام های اولیه کوچک باشند، اما با اتکا به اعتماد به نفس به راحتی می توانید به موفقیت دست پیدا کنید.
روانشناسی - روش های موفقیت - اعتماد بنفس و ارتقای وضعیت زندگی
منبع: نرم افزار سالنامه سلامت(نسخه چهار)
www.Beheshtiyan.mihanblog.com