سیمای نماز (بخش دوم)

امام باقر (علیه السلام) مى فرماید : نمازت را سبك مشمار ، به حقیقت كه رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) به وقت مرگش فرمود : هركس نماز را سبك انگارد از من نیست ، هر كس شراب بنوشد از من نیست ، و الله قسم كنار كوثر بر من وارد نمى شود .

قالَ الصّادِقُ (علیه السلام) :اَنَّ شَفاعَتَنا لاتَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلواة(2) .

امام صادق (علیه السلام) فرمود : آن كه نماز را سبك بشمارد ( و در نتیجه از خواندن آن محروم گردد یا همراه با شرایط بجا نیاورد ) به شفاعت ما نمى رسد .

* عَنْ اَبى عَبْدِاللّهِ  (علیه السلام) قالَ : قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله علیه وآله وسلم) :لَیْسَ مِنْى مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلواةِ ، لایَرِدُ عَلَىَّ الْحَوْضَ لا وَالله(3) .

امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) روایت مى فرماید : از من نیست آن كه نماز را سبك بشمارد ، و اللّه سبك شمارنده ى نماز كنار كوثر بر من وارد نمى شود .

قالَ الصادِقُ (علیه السلام) فى حَدیث : اِنَّ مَلَكَ الْمَوْتِ یَدْفَعُ الشَّیْطانَ عَنِ الْمُحافِظِ عَلَى الصَلوةِ وَ یُلَقِّنُهُ شَهادَةَ اَنْ لا اِلهَ اِلاَ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَداً رَسُولُ اللهِ فى تِلْكَ الْحالَةِ الْعَظیمَةِ(4) .

امام صادق (علیه السلام) در روایتى فرمودند : ملك الموت به هنگام قبض روح ، شیطان را از آن كه بر نمازش محافظت داشته دفع مى كند تا نتواند به مسافر باایمان جهان آخرت ضرر برساند و در آن حالت هولناك ، شهادت به توحید و رسالت را به او تلقین مى كند .

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل : 3 / 15 .

2 ـ وسائل : ج 3 / ص 16 .

3 ـ وسائل : ج 3 / ص 16 .

4 ـ من لایحضره الفقیه : ج 1 / ص 42 .

بهشتیان

منبع: کتابخانه دیجیتال




طبقه بندی: نماز،
برچسب ها: سیمای نماز،

تاریخ : پنجشنبه 16 مرداد 1393 | 11:23 ق.ظ | نویسنده : سید مصطفی سیدی | نظرات

سیمای نماز (بخش اول)

ارزش و عظمت نماز

بى تردید ، در میان عبادات و مسائل معنوى و ملكوتى ، نماز از ارزش و اهمیّت خاصّى برخوردار است .

به اندازه اى كه به نماز سفارش شده به چیزى سفارش نشده است .

نماز وصیّت حضرت حق ، و انبیا و امامان ، و عارفان و عاشقان ، و ناصحان و حكیمان است .

كتابى از كتاب هاى آسمانى حق خالى از آیات مربوط به نماز نیست .

از برنامه هاى بسیار مهمّ كتاب هاى عرفانى و اخلاقى و مخصوصاً كتب حدیث ، نماز است .

معارف الهى ، انسان بى نماز را انسان نمى دانند ، و هر بى نمازى را مستحقّ عذاب ابد و محروم از بهشت دانسته و بلكه جداى از نماز را حیوانى پست و موجودى تهیدست و تیره بختى بیچاره به حساب مى آورند .

نماز در زندگى و حیات انسان به اندازه اى ارزش دارد كه اولیاى الهى براى یك لحظه از آن غافل نبودند و از هر راهى كه ممكن بود دیگران را هم به این عبادت ملكوتى تشویق مى كردند .

نماز با این كه به غیر مكلّف واجب نیست ولى به خاطر ارزش و اهمیّتى كه دارد امامان معصوم دستور مى دادند كه فرزندتان را از شش ـ هفت سالگى به جهان نماز ببرید و آنان را به سفر در این عرصه گاه معنوى تشویق كنید :

* عَنْ مَعاوِیَةَ بْنِ وَهَب قالَ : سَأَلْتُ اَباعَبْدِاللّهِ(علیه السلام) فى كَمْ یُؤْخَذُ الصَّبِىُّ بَالصَّلوةِ ؟ فَقالَ : فیما بَیْنَ سَبْعَ سِنینَ وَ سِتَّ سِنینَ(1) .

معاویة بن وهب كه از بزرگان اصحاب امام ششم است از حضرت باقر (علیه السلام)مى پرسد : در چه زمانى كودكان خود را متوجّه نماز كنیم ؟ حضرت مى فرماید : در هفت و شش سالگى .

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِم عَنْ اَحَدِهِما (علیهم السلام) فِى الْصَبِىِّ مَتى یُصَلّى ؟ قالَ : اذا عقل الصَّلوةَ . قُلْتُ : مَتى یَعْقِلُ الصَّلوةَّ وَ تَجِبُ عَلَیْهِ ؟ قالَ لِسِتَّ سنین(2) .

محمّد بن مسلم كه از یاران بى نظیر امامان است ، از حضرت باقر یا حضرت صادق (علیهما السلام) مى پرسد : كودك در چه زمانى نماز بخواند ؟ حضرت مى فرماید : وقتى كه نماز را بفهمد . عرضه مى دارد : چه زمانى مى فهمد تا خواندن نماز بر او لازم باشد ؟ امام مى فرماید : در شش سالگى .

عَنِ الْحَلَبى ، عَنْ اَبى عَبْدِلله(علیه السلام) عَنْ اَبیهِ قالَ : اِنّا تَأْمُرُ صِبْیانَنا بِالصَّلوةِ اِذا كانُوا بَنى خَمْسِ سِنینَ ، فَمُرُوا صِبْیانَكُمْ بِالصَّلوةِ اِذا كانُوا بَنى سَبْعِ سِنینَ .

حلبى از راویان بزرگوار شیعه است از امام صادق (علیه السلام) نقل مى كند كه حضرت از پدر بزرگوارشان امام باقر  (علیه السلام) روایت مى كنند كه ما فرزندانمان را در سن پنج سالگى به نماز امر مى كنیم ، پس شما آنان را به وقت هفت سالگى به دنیاى نماز حركت دهید .

روایات بسیار مهمّ كتاب هاى پرارزش حدیث از سبك شمردن نماز شدیداً نهى مى كنند :

عَنْ اَبى جَعْفَر (علیه السلام) قالَ : لا تَتَهاوَنْ بِصلوتَكَ فَاِنَّ النَّبِىَّ (صلى الله علیه وآله وسلم) قالَ عِنْدَ مَوْتِهِ : لَیْسَ مِنّى مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلوتِهِ ، لَیْسَ مِنّى مَنْ شَرِبَ مُسْكِراً ، لایَرِدُ عَلَىَّ

ــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشیعه : ج 3 / ص 12 .

2 ـ وسائل الشیعه : ج 3 / 12 .

بهشتیان

منبع: کتابخانه دیجیتال




طبقه بندی: نماز،
برچسب ها: سیمای نماز، فضائل نماز،

تاریخ : یکشنبه 15 تیر 1393 | 08:47 ق.ظ | نویسنده : سید مصطفی سیدی | نظرات

 

مباحثی در مورد نماز

عبادت و عبودیّت 
عبادت چیست ؟ 
بسم اللّه الّرحمن الرّحیم
عبادت ، هدف آفرینش ماست . قرآن مى فرماید: (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالاِْنسَ إِلا لِیَعْبُدُونِ) (1)

كارهایى را كه انجام مى دهیم ، اگر براى رضاى خدا باشد، عبادت است ؛ گرچه مانند كسب و كار، تحصیل علم ، ازدواج و یا خدمت به مردم ، براى رفع نیازهاى خود یا جامعه باشد.
آنچه یك امر را عبادت مى كند، آنست كه به انگیزه اى مقدس انجام شود و به تعبیر قرآن رنگ خدایى (صبغة اللّه)( (2

فطرت و عبادت  

بعضى كارهاى ما بر اساس عادت است و برخى بر پایه فطرت ؛ آنچه عادت است هم مى تواند با ارزش باشد، مثل عادت به ورزش و هم مى تواند بى ارزش ‍ باشد، مانند عادت به سیگار. اما اگر امرى فطرى شد، یعنى بر اساس فطرت و سرشتِ پاكى كه خداوند در نهاد هر بشرى قرار داده انجام شد، همواره با ارزش ‍ است .
امتیاز فطرت بر عادت آنست كه زمان و مكان ، جنس و نژاد، سنّ و سال در آن تاءثیرى ندارد و هر انسانى از آن جهت كه انسان است آن را دارا مى باشد؛ مانند علاقه به فرزند كه اختصاص به نسل و عصر خاصّى ندارد و هر انسانى فرزندش ‍ را دوست مى دارد.(3) اما مسائلى مانند شكل و فرم لباس یا غذا، از باب عادت است و در زمان ها و مكان هاى مختلف ، متفاوت است . در بعضى مناطق ، چیزى مرسوم است كه در جاهاى دیگر رسم نیست .
عبادت و پرستش نیز یكى از امور فطرى است و لذا قدیمى ترین ، زیباترین و محكم ترین آثار ساختمانىِ بشر، مربوط به معبدها، مسجدها، بتكده ها و آتشكده هاست .
البتّه در شكل و نوع پرستش ها تفاوت هاى زیادى دیده مى شود. یكى تفاوت در معبودها كه از پرستشِ سنگ و چوب و بت ها گرفته تا خداى عزیز، و یكى در شكل و شیوه عبادت كه از رقص و پایكوبى گرفته تا عمیق ترین و لطیف ترین مناجات هاى اولیاى خدا تغییر مى كند.
هدف انبیا نیز ایجاد روح پرستش در انسان نبوده ، بلكه اصلاح پرستش در مورد شخص معبود و شكل عبادت بوده است .
هزینه هاى سنگینى كه در ساختمان كلیساها، كنیسه ها، معابد هندوها و مساجد صرف مى شود، مقدس شمردنِ پرچم ، وطن و قهرمانان ملّى ، ستایش ‍ كمالات و ارزشهاى افراد و حتى اشیاء، همه و همه جلوه هایى از روح پرستش در وجود آدمى است .
آنها هم كه خدا را پرستش نمى كنند، یا مال و مقام یا همسر و فرزند، یا مدرك و مكتب و راه و روش خود را مى پرستند و در راه آن تا مرز جانفشانى و دلباختگى پیش مى روند و هستى خود را فداى معبودشان مى سازند. پرستش در انسان یك ریشه عمیق فطرى دارد گرچه انسان خود از آن غافل باشد، به قول مولوى :

همچو میل كودكان با مادران

 

سِرّ میل خود نداند در لبان

خداوند حكیم هر میل و غریزه اى را در انسان قرار داده ، وسیله ارضاء و تاءمین آن را نیز در خارج ایجاد كرده است . اگر تشنگى در انسان پیدا مى شود، آب آفریده و اگر گرسنگى هست ، غذا نیز هست . اگر غریزه جنسى در انسان قرار داده ، براى او همسر خلق كرده و اگر قوّه شامّه آفرید، بوئیدنى ها را نیز آفرید.
یكى از احساسات عمیق انسان میل به بى نهایت ، عشق به كمال و علاقه به بقاست و رابطه با خداوند و پرستش او، تاءمین كننده این تمایلات فطرى است . نماز وعبادت ، رابطه انسان با سرچشمه كمالات ، اُنس با محبوب واقعى وپناهندگى به قدرت بى نهایت است .
ریشه پرستش  
كیست كه خداوند را با اوصاف و كمالاتِ بى پایانش بشناسد، اما سر تسلیم و خضوع فرو نیاورد؟ قرآن از طریق داستان ها و تاریخها، نشانه هایى از قدرت و عظمت او را براى ما بیان مى دارد.
مى فرماید: خداوند به مریمِ بى همسر فرزند داد. رود نیل را براى موسى شكافت و فرعون را در آن غرق كرد. انبیا را با دست خالى بر ابرقدرت هاى زمان خود پیروز كرد و بینى طاغوت ها را به خاك مالید.
اوست كه شما را از خاكِ بى جان آفرید و مرگ و حیات و عزّت و ذلّتِ شما بدست اوست .
كیست كه ضعف و ناتوانى و جهل و محدودیت خود و خطرات و حوادثِ پیش بینى شده و نشده را درك كند، ولى احساس نیاز به قدرت نجات دهنده اى نكند و سر تسلیم خم نكند؟
قرآن در لابلاى آیات ، ضعف انسان را به او گوشزد مى كند و مى گوید: تو هنگام تولّد هیچ نمى دانستى و هیچ آگاهى نداشتى ، یكپارچه ضعف بودى ، چنانكه پس از قدرت هم باز رو به ضعف مى روى .
تو هر لحظه مورد تهدید انواع خطرات هستى .
اگر حركت زمین كُند شود و شب یا روز ثابت بمانند، كیست كه حركت آن را تند كند و تغییر دهد؟
اگر آبها به عمق زمین فرو رود، كیست كه براى شما آب گوارا بیاورد؟ (4)
اگر بخواهیم آب آشامیدنى شما را تلخ و شور قرار مى دهیم.(5)
اگر بخواهیم درختان را براى همیشه خشك مى گردانیم.(6)
اگر بخواهیم دائما زمین را لرزان و متزلزل قرار مى دهیم.(7)
اینها ودهها نمونه دیگر را قرآن ذكر مى كند تا انسان را از غفلت به در آورد وغرورش را بشكند وبه عبادت وتذلّل در برابر آفریدگار وادارد.
عمق پرستش  
پرستش ، عملى است كه ما ظاهرا آن را یك نوع خضوع مى بینیم ، اما عمق زیادى دارد.
پرستش برخاسته از جان است ، برخاسته از معرفت است ، برخاسته از توجه است ، برخاسته از تقدّس است ، برخاسته از ستایش است ، برخاسته از نیایش ‍ است ، برخاسته از التجا و استعانت است ، برخاسته از عشق به كمالات معبود است .
آرى ، پرستش عملى است در ظاهر ساده ، ولى تا مسائل فوق نباشد، آن پرستش ‍ از انسان سر نمى زند. پرستش یعنى دل كندن از مادیّات و پرواز دادن روح ، پا را فراتر از دیدنى ها و شنیدنى ها نهادن . پرستش تاءمین كننده عشق انسان هاست كه گاهى با ثنا و ستایش و زمانى با تسبیح و تقدیس و پاره اى اوقات با شكر و اظهار تسلیم ، ادب خود را نسبت به پروردگارش اظهار مى دارد.
بى تفاوتى نسبت به عبادت  
حضرت على علیه السلام مى فرماید: اى انسان ! چشمت روشن ، اگر با گذشت این همه سال از عُمرت (وبا داشتن این همه استعداد، قابلیت ، امكانات ، عقل ، علم و وحى )، باز هم مثل حیوانى در چراگاهى گامى نهى و خوابى كنى .(8)
آرى ، تمدن و تكنولوژى و پیدایش و پیشرفتِ ابزار جدید، زندگى را راحت تر كرده و رفاه و آسایش را به ارمغان آورده است ، ولى مگر كمال انسان در كسب همین رفاه مادى است ؟
اگر چنین باشد، حیوانات كه در خوراك و پوشاك و مسكن و ارضاى شهوت از انسان جلوترند!
در خوراك بهتر و بیشتر و راحت تر مى خورند و نیازى به پختن و آماده كردن ندارند!
در پوشاك ، دوختن و شستن و اطو كردن ندارند!
در شهوت ، بدون گرفتارى و مشكلى ، خود را ارضاء مى كنند.
در تاءمین مسكن ، چه بسا پرندگان و حشراتى كه تكنیك آنها در ساختِ لانه و آشیانه ، انسان را به تعجّب وامى دارد.
اصولا آیا این پیشرفتِ تكنولوژى ، موجب رشد انسانیّت هم شده است ؟
آیا فسادهاى فردى و اجتماعى كم شده است ؟
آیا این آسایش ، آرامش هم آورده است ؟
به هر حال همانگونه كه اگر دستِ انسان را در دستِ رهبران معصوم و عادل نگذاریم ، به انسانیّت ظلم شده است ، اگر دل انسان هم با خدا گره نخورد به مقام انسانیّت توهین شده است .
مدار عبادت ، رضاى خدا 
همانگونه كه كرات آسمانى و زمین در عین حركت هاى مختلفِ وضعى و انتقالى ، همواره مدار ثابتى دارند، عبادات نیز با همه شكلها و صورت هاى مختلفشان بر مدار ثابتى قرار دارند كه آن رضاى خداوند است ، گرچه شرائط زمانى و مكانى ، فردى و اجتماعى نوعِ حركت در این مدار را تعیین مى كنند.
مثلا مسافرت ، نماز را دو ركعتى مى كند و بیمارى ، شكل نماز را تغییر مى دهد، اما نماز دو ركعتى و یا شكسته نیز نماز است و بر مدار یاد خدا و رضاى او و انجام فرمان او قرار دارد. (وَاءَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكْرِى )(9)




منابع

طبقه بندی: احادیث معصومان(ع)، نماز،
برچسب ها: عبادت و عبودیّت،

تاریخ : پنجشنبه 28 فروردین 1393 | 08:37 ق.ظ | نویسنده : سید مصطفی سیدی | نظرات

نماز در كلام امام خمینى (ره)
در اسلام از نماز هیچ فریضه اى بالاتر نیست چطور نماز را اینقدر سستى مى كنید در آن ؟... از بى پرونده كه در دادگسترى ها... هست بروید ببینید،از نمازخوانها ببینید پرونده هست آنجا؟ از بى نمازها پرونده هست ، هر چه پرونده پیدا كنید پرونده بى نماز خوانهاست .
نماز در كلام مقام رهبرى آیة الله خامنه اى 
ناسپاسى بزرگى است كه كسى در محیط اسلامى بسر برد و نماز را كه برترین وظیفه هر مسلمانى است بجا نیاورد چنین كسى نزد خدا و نزد بندگان خدا روسیاه ،و در حق خود مقصر است .
شعر نماز ((گوهر مقصود))

ارزنده ترین گوهر مقصود نماز است

 

زیبنده ترین هدیه ،به معبود نماز است

 

كوبنده ترین اسلحه مكتب توحید

 

كز ریشه كند خصم تو نبود نماز است

 

فرمود على (ع ) شیر خدا،ساقى كوثر

 

در مكتب ما شاهد و شهود نماز است

 

این نكته رسول مدنى گفت به سلمان

 

سرى كه به توفیق تو افزوده نماز است

 

در دادگاه عدل خدا روز قیامت

 

از صلح حسن مقصد و مقصود نماز است

 

از آمدن كرب و بلا آنچه به عالم

 

مقصود حسین بن على بود نماز است

 

آنروز كه آید زپس پرده غیبت

 

اول هدف مهدى (ع ) موعود نماز است




طبقه بندی: نماز،
برچسب ها: نماز در كلام امام خمینى (ره) و مقام رهبرى آیة الله خامنه اى (مدظله)،

تاریخ : چهارشنبه 27 فروردین 1393 | 01:35 ب.ظ | نویسنده : سید مصطفی سیدی | نظرات

تشریع اذان

شعار بسیار بزرگ و حیرت انگیز اذان نیز در ماه هشتم از سال اول هجرت تشریع گردید چنان که در بحار تصریح شده است [1]  در آن روزگار یهود برای خواندن مردم به معبد بوق می نواختند و نصاری ناقوس می زدند، ظاهرا در میان مسلمانان بحث شده که برای خواندند مردم به مسجد ونماز از کدام شیوه استفاده کنند، در این هنگام جبرئیل اذان را از طرف خداوند نازل کرده است.

در کافی از مصوربن حازم از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: چون جبرئیل اذان را آورد، سر رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در آغوش علی علیه السلام بود، جبرئیل اذان و اقامه گفت، چون رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم چشم باز کرد فرمود: یا علی آیا شنیدی اذان و اقامه را؟ گفت: آری، فرمود: حفظ کردی؟ گفت: آری، فرمود: بلال را صدا کن و به او تعلیم نما، حضرت بلال حبشی را خواند و به او تعلیم فرمود [2] .

عجیب است که در کبت اهل سنت اذان را مولود خوابی دانسته اند که عبدالله بن زیده دیده است. دارمی در سنن خود نقل می کند: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم خواست مانند یهود بوق بزنند، بعد دستور داد ناقوس آماده کنند، در این بین روزی عبدالله بن زید به محضر آن حضرت آمده و گفت: یا رسول الله صلی الله علیه و آله شب در خواب دیدم مردی سبزپوش ناقوسی به دست راه می رود، گفتم: بنده خدا این ناقوس را می فروشی. گفت: می خواهی چه کنی؟ گفتم: با آن مردم را به نماز دعوت کنم. گفت: بهتر از این را خبر ندهم؟ گفتم: آن چیست؟ گفت: میگویی: الله اکبر الله اکبر....

حضرت فرمود: ان شاء الله خواب حقی است اینها را به بلال بیاموز که صدایش از تو رساتر است چون عمربن خطاب این را بشنید با سرعت به محضر حضرت آمد و گفت: به خدایی که تو را به حق فرستاده است من هم نظیر همان خواب را دیده ام، حضرت فرمود: الحمدلله این باعث شد که مطلب ثابت تر شود [3] .

ولی این سخن درست نیست، و از طرف اهل بیت علیهم السلام رد شده است. در وسائل از ابن عقیل نقل کرده که امام صادق علیه السلام لعن کرده کسانی را که پنداشته اند رسول خدا صلی الله علیه و آله اذان را از عبدالله بن زید گرفته است و فرموده: بر پیامبرتان وحی نازل می شود که شما گمان دارید که او اذان را از عبدالله بن زید اخذ کرده است: عن الصادق علیه السلام انه لعن قوما زعموا ان النبی صلی الله علیه و آله اخذ الاذان من عبدالله بن زید، فقال: ینزل الوحی علی نبیکم فتزعمون انه اخذ الاذان من عبدالله بن زید [4] .

(1) بحار الانوار،ج 19،ص 122  

(2) کافی ج 3،ص 302،باب بدء الاذان؛نیز وسائل الشیعه،چاپ موسسه آل بیت، ج 5،ص 369،حدیث 6815؛ حدیث من لا یحضر الفقیه،ج 1،ص 183،تهذیب الاحکام،ج 2،ص 277،حدیث 1099؛این حدیث را آورده اند.

(3) سنن دارمی، ج 1،ص 268.

(4) وسائل الشیعه ج 4،ص 612،ابواب الاذان باب اول.




طبقه بندی: نماز،
برچسب ها: تشریع اذان،

تاریخ : شنبه 23 فروردین 1393 | 06:38 ب.ظ | نویسنده : سید مصطفی سیدی | نظرات
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات