به نام خدا
بعثت رسول خدا (ص) قسمت نوزدهم
باز هم از ولید بشنوید
و در نقل دیگری است که به ولید
گفتند:اینکه محمد میخواند چیست؟آیا سحر و جادوست یا کهانت است؟ولید از آنها مهلت
خواست تا فکری در این باره بکند،آن گاه به نزد رسول خدا (ص)آمده و از آن حضرت
درخواست کرد تا مقداری از قرآن را برای او بخواند،و گفت:آن را بر من بخوان.رسول
خدا(ص)شروع به خواندن کرده گفت:
«بسم الله الرحمن
الرحیم»...ولید گفت:آیا منظورت از این رحمان همان مردی است که در یمامه است و
موسوم به رحمان است؟حضرت فرمود:نه،منظور من«الله»است که هم او رحمان و رحیم است.آن
گاه رسول خدا شروع به خواندن سوره«حم سجده»کرد و چون به این آیه [1] رسید که خدا فرموده:«...فان اعرضوا فقل انذرتکم
صاعقة مثل صاعقة عاد و ثمود»(اگر اینان (یعنی این مردمان مکه و قریش)اعراض کرده(و
سخنت را نشنیدند)بگو شما را از صاعقهای نظیر صاعقه عاد و ثمود بیم میدهم(و
میترسانم).)در اینجا بود که ناگهان لرزهای اندام ولید را گرفت و تمام موهای بدنش
بلند شد و رسول خدا(ص)را سوگند داد که از خواندن خودداری کند...حضرت از ادامه
خواندن آیات سوره خودداری فرمود،ولید نیز برخاسته به خانه رفت،مردم مکه گفتند:ولید
از آیین خود دست برداشته و به دین محمد درآمده،ولید که این حرف را شنید گفت:نه من
به دین محمد درنیامدهام ولی سخن سختی را شنیدم که بدن را میلرزاند و بهتر همان
است که بگویید سحر است چونکه دلها را به خود جذب میکند و به سوی خویش میکشاند.
[1] آیه 12.
منبع: کتاب زندگانی حضرت
محمد(ص) نوشته سید هاشم رسولی محلاتی
مدینةالعلم
بهشتی باشید...
بهشتیان
طبقه بندی: مقالات پیرامون پیامبر اکرم (ص)، امامان و پیامبران،
برچسب ها: ولید در بعثت پیامبر(صله الله)،