شبی با خیال تو همخونه شد دل
نبودی ندیدی چه ویرونه شد دل
نبودی ندیدی پریشونی هامو
فقط باد و بارون شنیدن صدامو
غمت سرد و وحشی به ویرونه می زد
دلم با تو خوش بود و پیمونه می زد
نه مرد قلندر ، نه آتش پرستم
فقط با خیالت شبا مست مستم
الهی سحر پشت کوهها بمیره
خدا این شبا رو از عاشق نگیره
نه یک شب که هر شب ، دلم بیقراره
می خواد مثل بارون ، بباره بباره
شب مرد تنها ، پر از یاد یاره
پر از گریه ی تلخ ِ بی اختیاره
شب مرد تنها ، شب بی تو مُردن
شب غربت و دل به مستی سپردن
شبای جوونی چه بی اعتباره
همه اش بی قراری ، همه اش انتظاره
شب مرد تنها ، پر از یاد یاره
پر از گریه ی تلخ ِ بی اختیاره
لیلا کسری (هدیه)