نقطه چین شد دل من پشت هر حرف غمی
این
من و این همه غم ،
تو غم هر شبمی
کلمات
آخرِ.. . قصۀ درد شدم
تو
همیشه سبز باش ،
من دگر زرد شدم
زهر
پاییز زده
بر
رگ و ریشۀ من
باز
هم حرف غم است روی اندیشۀ من
قلّک
من پر شده از صدای آرزو
سایۀ
غم پشت سر
، قامت غم رو به رو
من
به دیدار غم و غم به دیدار من است
سایۀ
چشم تو بر
در
و دیوار من است
تو
چه کردی به دلم ؟ که شد آوارۀ تو
تو
نگفتی که دلم
چه
کند چارۀ تو
غم
خودش خسته شده از نشستن به دلم
این
همه بار سکوت
ریشه
اش عمق دلم
من
در این ترانه ها باز هم خواهم ماند
گر
بمیرم ز غمت
باز
هم خواهم خواند
گر
به یاد من شدی تو نظاره کن به غم
غم
به دنبال من است همه جا قدم ، قدم
فریبا
شش بلوکی . عاشقانه