جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
گرداب


تـــو
آمده ای جان به لب من برسانی

من پای تو یک عمر بمانم تو نمانی

 

من عشق به تو دادم و عمری تو به من درد

این عشق چرا این همه بیرحم ترت کرد

 

من خوب شدم عشق تو پروانگی ام بود

این خوب شدن هدیه ی دیوانگی ام بود

 

از آن نفسی که به دلم عشق تو کم شد

چرخیدن من دور تو گرداب خودم شد

 

با اینکه همه عمر مرا کشت خیالت

هر آنچه گرفتی ز من و عشق حلالت

 

تو دورترین ساحل قلب منِ بی دل

من غربت پارو زدن کشتیِ در گِل

 

از داغ بزرگی که نگاهت به دلم دوخت

یک شهر به حال من دیوانه دلش سوخت

یک شهر به حال من دیوانه دلش سوخت

 

از آن نفسی که به دلم عشق تو کم شد

چرخیدن من دور تو گرداب خودم شد

 

با اینکه همه عمر مرا کشت خیالت

هر آنچه گرفتی ز من و عشق حلالت

 

ای وای دلم وای دلم وای دلم وای

 

روزبه بمانی



چشمامو بستم

چشمامو بستم رو خودم ، از مرز تقدیرم بری

با اینکه میدونی خودت ، این بار می میرم بری

 

چشمامو بستم رو خودم ، مغلوب این تصمیم شم

یک عمر جنگیدم نری ، نه وقتشه تسلیم شم

 

تسلیم شم از دست می ری ، به بن بست میری

دلتنگی هام تکرار میشه ، آوار میشه

با فکر تو همخونه میشم ، دیوونه می شم

 

چیزی نگو از مقصدت ، تا من نرم دنبال تو

اما بگو وقتی بدم ، از کی بپرسم حالتو

آوار این تنهاییو ، کم کم نگاه کن تو خودت

چشمامو می بندم بری ، چشماتو وا کن رو خودت

 

تسلیم شم از دست می ری ، به بن بست میری

دلتنگی هام تکرار میشه ، آوار میشه

با فکر تو همخونه میشم ، دیوونه می شم

 

 

 

روزبه بمانی



خودت خواستی


خودت خواستی که من مجبور باشم

برم جایی که از تو دور باشم

تـــو پای منو از قلب ت بریدی

خودت خواستی که من اینجور باشم

خودت خواستی که احساسم بشه سرد

خودت خواستی نمیشه کاری هم کرد

می دیدم دارم از چشمات می افتم

مدارا کردم و چیزی نگفتم

برام بودن تو بازی نبود و

به این بازی دلم راضی نبود و

از اول آخرش رو می دونستم

تو تونستی ولی من نتونستم

برات بودن من کافی نبود و

حقیقت این که می بافی نبود و

دارم دق می کنم از درد دوریت

می خوام مثل تو شم اما چه جوری ؟؟؟

 

 

علی بحرینی



آرزو

تو رو آرزو نکردم ته تنهایی جاده

آخه حتی آرزوتم واسه من خیلی زیاده

تو رو آرزو نکردم این یعنی نهایت درد

خیلی چیزا هست تو دنیا که نمی شه آرزو کرد


تو رو تا یادمه از دور از همین پنجره دیدم

بس که فاصله گرفتی به پرستشت رسیدم


من گذشتم از تبی که تو رو تو خونم ببینم

راضی ام به این که گاهی تو رو می تونم ببینم


نه امیدی به سفر نیست از همین فاصله برگرد

خیلی از فاصله ها رو با سفر نمی شه پر کرد


عمری پای تو نشستم که منو حالا ببینی

تو مثل کوهی که باید منو از بالا ببینی

 


 روزبه بمانی

 




اعتراف


دو سه روزه که مات و بی اِرادم

یه چیزی فکرمو مشغول کرده
همین عشقی که درگیر هواشم
منو نسبت به تو مسئول کرده

از اون رابطه ی معمولی ما
چه عشقی سرگرفت تو روزگارم
دو سه روزه که بعد از این همه سال
واسه تو ادعای عشق دارم

نمی بینی دارم جون میدم اینجا
نمی دونی به تو محتاجم اینجا
چقد راحت منو وابسته کردی
دارم دیوونه میشم کم کم اینجا

می خوام مثل قدیما...مثل سابق
یه وقتایی یکی با من بخنده
یکی باشه که دستامو بگیره
یکی باشه که زخمامو ببنده

نمی بینی دارم جون میدم اینجا
نمی دونی به تو محتاجم اینجا
چقد راحت منو وابسته کردی
دارم دیوونه میشم کم کم اینجا



محمد کاظمی



تموم قلب من


تو با تمامِ قلب من نیومده یکی شدی

به قصد کشتن اومدی تمام زندگی شدی

بیا به قلب عاشقم بهونه ی جنون بده
اگه مثل من عاشقی تو هم به من نشون بده

من که بریدم از همه به اعتماد بودنت

دیگه باید چیکار کنم واسه به دست آوردنت

از لحظه ای که دیدمت بیرون نمی رم از خودم
دیگه قراره چی بشه بفهمی عاشقت شدم

دردِ منو کِی می فهمی ، عاشقتم چون بی رحمی
دوری اَزم تا رویا شی ، عاشقتم هر چی باشی

اگه به هم نمی رسیم تو با تمام من برو
همین برای من بسه که آرزو کنم تو رو

به من که فکر می کنی پر می شم از یکی شدن
همین برای من بسه ... که فکر می کنی به من

 

 روزبه بمانی

 



لحظه

فقط چند لحظه کنارم بشین
             یه رویای کوتاه تنها همین

                        ته آرزوهای من این شده
                                     ته آرزوهای ما رو ببین


فقط چند لحظه کنارم بشین
             فقط چند لحظه به من گوش کن

                        هر احساسیو غیرِ من تو جهان
                                     واسه چند لحظه فراموش کن


برای همین چند لحظه ی عمر
             همه سهمِ دنیامو از من بگیر

                        فقط این یه رویا رو با من بساز
                                     همه آرزوهامو از من بگیر


نگاه کن فقط با نگاه کردنت
             منو تو چه رویایی انداختی

                        به هر چی ندارم ازت راضی­ام
                                     تو این زندگی رو برام ساختی


به من فرصت هم زبونی بده
             به من که یه عمره بهت باختم

                        واسه چند لحظه خرابش نکن
                                    بتی رو که یک عمر ازت ساختم


فقط چند لحظه به من فکر کن
            نگو لحظه چی رو عوض می کنه

                        همین چند لحظه برای یه عمر
                                     همه زندگیمو عوض می کنه

 

 

روزبه بمانی

 



تعداد کل صفحات: 2


 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات