کاهی است نیم سوخته در کهکشان ، زمین
سنگی است بر دهانه آتشفشان ، زمین
چون دانه ای بریده زتسبیح کائنات
افتاده است در گذر عابران زمین
در دست بادهای مردد رها شده ست
این قایق شکسته بی بادبان ، زمین
خورشید روی دیگر این سکه را ندید
دلداده شب است همین مهربان زمین
این ابرها بخارِ سرابند در هوا
بیهوده چشم دوخته بر آسمان زمین
محمدمهدی سیار