جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
غمت مباد رفیق


سلام خوشه ی تاک به هم فشرده ی من

شراب کهنه ی مهر حرام خورده ی من


مرا به یاد بیاور من آن سپیدارم

که سروها همه بودند کشته مرده ی من


همان درخت تناور همان که مورچه ها

شب و سحر رژه رفتند روی گرده ی من


تبر به دوش کزو زخم مشترک داریم

چه کرد با رفقای سیاه چرده ی من


ببین به ریش من دل شکسته می خندند

مترسکان سیه روز دل سپرده ی من


اگر چه پیر و زمینگیری ای رفیق ، بیا

به دستگیری جالیز آب برده ی من


به پای بوسی آتش تو نیز خواهی رفت

غمت مباد رفیق تبر نخورده ی من 

 

 

سعید بیابانکی



 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات