جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
حیف آنها که بالشان دادم


حیف آنها که بالشان دادم شاخه شاخه پریده اند از من

از رفیقان راه می پرسی ؟ پیش ترها بریده اند از من


هرچه دادند زود پس دادم هر چه را خواستند رو کردند

عشق را در سخاوتم روزی ، به پشیزی خریده اند از من


کرمهایی که در تن خشکم شادمان می خزند و می لولند

سالها پیش در بهاری سبز ، ریشه هائی جویده اند از من


خشکی ام را بهانه می گیرند که رهایم کنند و در بروند

خودشان نیز خوب می دانند ، رگ به رگ خون مکیده اند از من


هر کجا از نفس می افتادند باز سنگ صبورشان بودم

گریه هایی به من فروخته اند ، خنده هائی خریده اند از من


محو کردند رد پایم را که ندانی کجا گرفتارم

بعد تا هر چه دورتر بشوند ، سمت دیگر دویده اند از من


چشم ها جور دیگری هستند ، حرف ها روی دیگری دارند

وای هرجا که پا گذاشته اند ، قصه ای آفریده اند از من

 

 

مهدی فرجی

 



شاعر : مهدی فرجی ,
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات