اونکه یه وقتی تنها کسم بود
تنها پناه دل بی کسم بود
تنهام گذاشت و رفت از کنارم
از درد دوریش من بی قرارم
خیال میکردم پیشم می مونه
ترانۀ عشق واسم میخونه
خیال میکردم یه هم زبونه
نمی دونستم نامهربونه
با اینکه رفته اما هنوزم
از داغ عشقش دارم میسوزم
فکر و خیالش همش باهامه
هرجا که میرم جلو چشامه
دلم میخواد تا دووم بیارم
رو درد دوریش مرهم بذارم
اما نمیشه راهی ندارم
نمی تونم من طاقت بیارم
امین حبیبی