مباد قطره اشکی میان لیقه بیافتد
سیاه بخت شود اشک و درمضیقه بیافتد
به خط خوش بنویسید اشک دیده برآن است
که قطره قطره به یاد تو هر دقیقه بیافتد
بگیر چتر صدف را دوباره بر سر و مگذار
خراش نم نم باران بر این عتیقه بیافتد
خدا کند که دل ، این گنج پرغبارقدیمی
به دست راهزنی پاک وخوش سلیقه بیافتد
چه می شود که درانبوه تیرهای پیاپی
نگاه تیر خلاصی به این شقیقه بیافتد
سید مهدی موسوی