باد
می آید و از قافیه ها می گذرد
از غزل های من زخم نما می گذرد
باد
یک آه بلند است که گاهی دم عصر
نرم می آید و از بغض خدا می گذرد
بوی آویشن کوهیست که می آید یا ...
باد از خرمن موهای رها می گذرد ؟
زنده
رودیست پریشان وسط پیچ و خمش
شب جدا می گذرد ... شعر جدا می گذرد
چند قرن است که یلدای من کهنه چنار
به غزلخوانی چشمان شما می گذرد
باد می آید و «رخساره برافروخته است»
شاید «از کوچه معشوقه ی ما می گذرد»
حامد عسگری