من واژههای ولگردِ
بیخیالِ خودم را میخواهم
لطفا
جمعهی عجیبِ همان هفتههای
بیمشق و گریه را ، به من برگردانید
من پارهی پنهانی از همان
رویاهای خودم را میخواهم
لطفا
عطر بساطِ دستفروشانِ
شنگِ آن سالها را ، به من برگردانید !
من همان حرفهای بیخودِ
خیلی خوشِ خودم را میخواهم
لطفا
هوای از بَر کردنِ یکی دو ترانه
از دریا را ، به من برگردانید !
من بارانِ یکریزِ همان پاره
از
پاییزِ تشنه را میخواهم
لطفا
خوابِ خوش دیدارِ دوبارهی
ریرا ... را ، به من برگردانید !
من پرسههای لاابالیِ همان
روزگارِ
بیاسم و آینه را میخواهم ،
لطفا
عیشِ آسوده از آن همه نداشتنِ
اندوه و گریه را ، به من برگردانید !
سید علی صالحی