منم
یه تقویمه پر از زمستون
چله نشین دلی درب و داغون
سال كبیسه ام و شگون ندارم
از هیچ كسی خاطره ای ندارم
جز یه نفر كه درب و داغونم كرد
بره بودم گرگ بیابونم كرد
اما دلم تو غربت بیابوون
از راهی كه رفته نشد پشیمون
دل ای دل دیوونه ، كی قدرتو میدونه ؟
برو فكر خودت باش پر از گرگه زمونه
باز منتظر نشستی ، آب میشی دستی دستی
تو هم باید مثل اون دلش رو میشكستی ...