جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
سرگردون

از عذاب جاده خسته ، نرسیده و رسیده
آهی از سر رسیدن ، نکشیده و کشیده

غم سرگردونی هامو با تو صادقانه گفتم

اسمی که اسم شبم بود با تو عاشقانه گفتم

با تنم دردی اگه بود ، بی رمق بود اگه پاهام

تازه تازه با تو گفتم اگه کهنه بود دردام

منِ سرگردونِ ساده تو رو صادق می دونستم

این برام شکسته اما تو رو عاشق می دونستم

تو تمام طول جاده که افق برابرم بود

شوق تو راه توشه ی من ، اسم تو هم سفرم بود

من دل شیشه ای هر جا ، هر شکستن که شکستم

زیر کوهبار غصه ، هر نشستن که نشستم

عشق تو از خاطرم برد که نحیفم و پیاده

تو رو فریاد زدم و باز ، خون شدم تو رگ جاده

نیزه ی نم باد شرجی وسط دشت تابستون

تازیانه های رگبار توی چله ی زمستون

نتونستن ، نتوستن کینه ی منو بگیرن

از من خسته ی خسته شوق رفتنو بگیرن

حالا که رسیدم اینجا پر قصه برا گفتن

پر نیاز تو برای ، آه کشیدن و شنفتن

تو رو با خودم غریبه از غمم جدا می بینم

خودمو پر از ترانه ، تو رو بی صدا می بینم

کی صداتو داد به مهتاب ؟ مهتابو کی برد از اینجا ؟

اسمتو کی داد به خورشید ؟ خورشید و کی داد به ابرا ؟

با من رهیده از خود یک ترانه هم صدا شو

با من از زنجیر این شب هم صدا شو و رها شو

 

 

ایرج جنتی عطایی

 




برچسب‌ها : #سیاوش قمیشی
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات