جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
اگه یه روز بری سفر ...


اگه یه روز بری سفر ، بری ز پیشم بی خبر

اسیر رویاها میشم ، دوباره باز تنها میشم

به شب میگم پیشم بمونه ، به باد میگم تا صبح بخونه

بخونه از دیار یاری ، چرا میری تنهام میزاری ؟

اگه فراموشم کنی ، ترک آغوشم کنی

پرنده ی دریا میشم ، تو چنگ موج رها میشم


به دل میگم خاموش
بمونه ، میرم که هرکسی بدونه

میرم به سوی اون دیاری ، که توش منو تنها نزاری

 
اگه یه روزی نومِ (نام) تو ، تو گوش من صدا کنه !

دوباره باز غمت میاد که منو مبتلا کنه


به دل میگم کاریش نباشه ، بزاره درد تو دواشه

بره توی تموم جونم ، که باز برات آواز بخونم ، که باز برات آواز بخونم

 
اگه باز دلت میخواد ، یار یکدیگر باشیم

مثال ایام قدیم ، بشینیم ُ سحر پاشیم


باید دلت رنگی بگیره ، دوباره آهنگی بگیره

بگیره رنگ اون دیاری ، که توش منو تنها نزاری

 
اگه میخوای پیشم بمونی ، بیا تا باقی جوونی

بیا تا پوست به استخونه ، نزار دلم تنها بمونه


بزار شبام رنگی بگیره ، دوبار آهنگی بگیره

بگیره رنگ اون دیاری ، که توش منو تنها نزاری



اگه یه روزی نوم  ِ (نام) تو ، تو گوش من صدا کنه

دوباره باز غمت میاد ، که منو مبتلا کنه


به دل میگم کاریش نباشه ، بزاره درد تو دواشه

بره توی تموم جونم ، که باز برات آواز بخونم ، که باز برات آواز بخونم



فرامرز اصلانی



برچسب‌ها : #فرامرز اصلانی
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات