زﻧﺪﮔﻲ ، ﻳﻌﻨﻲ ﭼﻜﻴﺪن ﻫﻤﭽﻮ ﺷﻤﻊ از ﮔﺮﻣﻲ ﻋﺸﻖ
زﻧﺪﮔﻲ ، ﻳﻌﻨﻲ ﻟﻄﺎﻓﺖ ﮔﻢ ﺷﺪن در ﻧﺮﻣﻲ ﻋﺸﻖ
زﻧﺪﮔﻲ
، ﻳﻌﻨﻲ دوﻳﺪن ﺑﻲ اﻣﺎن در وادی ﻋﺸﻖ
رﻓﺘﻦ و آﺧﺮ رﺳﻴﺪن ﺑﺮ در آﺑﺎدی ﻋﺸﻖ
ﻣﻲﺗﻮان
ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ، ﻫﺮ ﺟﺎ ﻋﺎﺷﻖ و دﻟﺪاده ﺑﻮدن
ﭘﺮ ﻏﺮور ﭼﻮن آﺑﺸﺎران ﺑﻮدن اﻣﺎ ، ﺳﺎده ﺑﻮدن
ﻣﻴﺸﻮد
اﻧﺪوه ﺷﺐ را از ﻧﮕﺎه ﺻﺒﺢ ﻓﻬﻤﻴﺪ
ﻳﺎ
ﺑﻪ وﻗﺖ رﻳﺰش اﺷﻚ ﺷﺎدی ﺑﮕﺬﺷﺘﻪ را دﻳﺪ
ﻣﻲﺗﻮان در ﮔﺮﻳﻪی اﺑﺮ ﺑﺎ ﺧﻴﺎل ﻏﻨﭽﻪ ﺧﻮش ﺑﻮدزاﻳﺶ
آﻳﻨﺪه را در ﻫﺮ ﺧﺰاﻧﻲ دﻳﺪ و آﺳﻮد
ﻣﻲﺗﻮان ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ، ﻫﺮ ﺟﺎ ﻋﺎﺷﻖ و دﻟﺪاده ﺑﻮدن
ﭘﺮ ﻏﺮور ﭼﻮن آﺑﺸﺎران ﺑﻮدن ، اﻣﺎ ﺳﺎده ﺑﻮدن
امیر فرخ تجلی