کجاست کاهن دربار ؟ خواب بد دیدم
که در عروسی اموات ، قند ساییدم
که روز تاجگذاری ام تخت و تاجم رفت
که دستمایه ی اندوه شد شب عیدم
چه پادشاه نگون بخت و بی کفایتی ام
که دست اجنبی افتاده ملک جاویدم
تو سرزمین منی ! ای کسی که دشمن و دوست
به جبر از تنِ تو کرده اند تبعیدم
دلم به دست تو افتاد ، زود دانستم
دل تو پیش کسی بود ، دیر فهمیدم
تویی که غیرت مردانه ی مرا دیدی
چرا تلاش نکردی برای تردیدم ؟
در این شب ابدی کورسوی عقل کجاست ؟
سر دو راهی ام و بین ماه و خورشیدم ...
علیرضا بدیع