جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
گناه با تو نبودن فقط به گردن من

صدای پای تو در گوش کوچه ها جاری ست

و گریه ، آخر این ماجرای تکراری ست


نه شب شده ست  که مهتاب بیش و کم بزند

نه قصّه است  که باران به صورتم بزند !


زمان به سر نرسیده ، زمین به هم نشده

و هیچ چیز از این روزگار کم نشده !


همان که بود : همان تکّه سنگ گرد مذّاب

همین که هست : همین آسمان و جنگل و آب !


ببین که تیغ تو بر استخوان نخورده عزیز

ببین که رفتی و دنیا تکان نخورده عزیز  !


فقط دو سایه ی بی دست و پا ، دو عابر کور

دو تا غریبه ی تنها ، دو تا مسافر کور !


دو مرغ خیس ، دو تا کفتر پرانده شده

همین دو آدمک از بهشت رانده شده  !


گذشته جمع شده  ، چرک کرده در سر من

گذشته پُر شده در پاره های دفتر من


کسی نیامد از این درد کور کم بکند

و شعر . . . شعر نیامد که راحتم بکند  !


کسی نیامد از آن اتّفاق دم بزند

برهنه روی غزلهای من قدم بزند


نشد ستاره ی شبهای آشیانه شوی

خدا نخواست که بانوی این ترانه شوی


عقیم شد گل صد آرزوی کوچک من

برای عشق کمی دیر شد ، عروسک من  !


در این کویر امیدی  به قد کشیدن نیست

قفس شکست ، ولی فرصت پریدن نیست


برای بال و پرم ارتفاع روز کم است

برای رفتن من آسمان هنوز کم است !


تو لا اقل بزن و دور شو ، به خاطر من !

برو ! سفر به سلامت ، برو مسافر من


 نگو زمین به هم آمد ، زمانمان گم شد

هوا سیاه شد و آسمانمان گم شد


نگو که رفتن پایان ماجراست رفیق

خدا بزرگ تر از دردهای ماست رفیق !


فقط اجازه بده چشم خواب خسته شود

شب از سماجت این آفتاب خسته شود


به حرف دور و برت گوش می کنی گل یخ

مرا دوباره فراموش می کنی ، گل یخ !


دوباره سرخ ، دوباره سپید خواهی شد

و قهرمان رمانی جدید خواهی شد !


دو گونه سرخ تر از روز پیش خواهی کرد

به روی دوش دو گیسو پریش خواهی کرد


دوباره بوی حضورت ، دوباره بوی تنت

تپیدن دو کبوتر به زیر پیرهنت  !


دوباره خنده ی معصوم سرسری گل من

و حرفهای قشنگی که از بری گل من  !


دوباره وسوسه ی داغ باده ای دیگر

برای آمدن شاهزاده ای دیگر 


به جز دلم ، لبت از هر چه هست ، تنگ تر است

بخند ! خنده ات از دیگران قشنگ تر است !


ببین هنوز دهان هزار خنده تویی

بخند ! آخر این داستان ، برنده تویی


به خود نگیر  اگر شعر دلپسند نبود

مرا ببخش اگر مثنوی بلند نبود !


نگیر خرده بر این بیت های سر در گم

که بی تو شاعر خوبی نمی شوم خانم  !


دوباره قلب من و وسعت غمی که نگو

من و خیال شما و جهنّمی که نگو


و داغ خاطره ها تا همیشه بر تن من

گناه با تو نبودن فقط به گردن من 

 


حامد ابراهیم پور




 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات