جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
باران

گرید به حالم کوه و در و دشت ، از این جدایی
می نالد از غم این دل دمادم ، فردا کجایی


سفر بخیر ، سفر بخیر ؛ مسافر من

گریه نکن ، گریه نکن ؛ بخاطر من


باران می بارد امشب ، دلم غم دارد امشب

آرام جان خسته ؛ ره می سپارد امشب


در نگاهت مانده چشمم ، شاید از فکر سفر برگردی امشب

از تو دارم یادگاری ، سردی این بوسه را پیوسته بر لب

قطره قطره اشک چشمم ، می چکد با نم نم باران به دامن

بسته ای بار سفر را ، با تو ای عاشقترین بد کرده ام من

رنگ چشمت رنگ دریا ، سینه من دشت غمها
یادم آید زیر باران ؛ با تو بودم با تو تنها
                        زیر باران با تو بودم ، زیر باران با تو تنها

باران می بارد امشب ، تو را کم دارم امشب
آرام جان خسته ، ره می سپارد امشب

این کلام آخرینت ، برده میل زندگی را از سر من

گفته ای شاید بیایی از سفر ، اما نمیشه باور من

رفتنت را کرده باور ، التماسم را ببین در این نگاهم

زیر باران گریه کردم ، بلکه باران شوید از جانم گناهم

این کلام آخرینت ، برده میل زندگی را از سر من
گفته ای شاید بیایی از سفر ، اما نمیشه باور من

کی رود از خاطر من ، آخرین بوسه شبی در زیر باران
رفتی و کردم صدایت ؛ اما در آغوش شب گشتی تو پنهان

این کلام آخرینت ....

 

 

رحمان شکوفه پور

 




 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات