عشق فرمان داده
که به تو فکر کنم ، که به تو فکر کنم
روز و شب زیر لبم ، اسم تو رو ذکر کنم
دوستم داشته باش
دوستم داشته باش
من به آن می ارزم که به من تکیه کنی
گل اطمینان رو تو به من هدیه کنی
تو به من هدیه کنی
من به آن می ارزم
که در این قربانگاه تو به دادم برسی
تو نجاتم بدهی از غم بی همنفسی
تو به آن می ارزی
که گریه بارانم را به تو تقدیم کنم
به تو تقدیم کنم
دوستم داشته باش
دوستم داشته باش
من به آن می ارزم که به من تکیه کنی
گل اطمینان رو تو به من هدیه کنی
تو به من هدیه کنی
تو به آن می ارزی تا اسیر تو شوم
که به یمن نفست انقدر زنده بمانم تا که پیر تو شوم
تو به آن می ارزی
که گریه بارانم را به تو تقدیم کنم
به تو تقدیم کنم
جهانبخش پازوکی