جایی برای شعر ...
شعری برای تـــو ...
 
آخرین مطالب
 
پیوندهای روزانه
مرد بارونی

به یاد من بیافت امشب که بارون داره می باره
به من باور بده عشقو که دل درگیر انکاره

به یاد من بیافت امشب به یاد من که تاریکم
اگر چه دورم از چشمات ولی نزدیک نزدیکم

ببین از اوج تنهایی به آغوش تو برگشتم
شبای بی چراغم رو پر از آیینه کن کم کم

چه بی فانوسو بی مهتاب شبارو دوره کردم من
نه سقف و نه پناهی بود تو این شبراهه نا امن

تگرگ سرب می بارید از ابر سنگی اندوه
منو انبوهی از حسرت ، منو سنگینی این کوه

به سمت خواب می کوچم که سمت بوسه بن بسته
رها کن نبض دستامو از این زنجیر پیوسته

منو یک مرد بارونی منو تنها تصور کن
منو یک آدم غمگین بی حوا تصور کن

بمون تا بغض بارونو به دستای تو بسپارم
به دور از تو پریشونم ، که دور از تو گرفتارم

منو تو هاله ای از مه منو خسته تصور کن
منو زندونی رویا و کت بسته تصور کن

بمون تا بغض بارونو به دستای تو بسپارم
بدور از تو پریشونم که دور از تو گرفتارم


یغما گلرویی



برچسب‌ها : #بوسه
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات