هرروز با انبوهی از غمهای کوچک
گم میشوم در بین آدمهای کوچک
سرمایه احساس من مشتی دوبیتیست
عمریست میبالم به این غمهای کوچک
گلبرگها هم پاکیام را میشناسند
مثل تمام قطره شبنمهای کوچک
با آن که بیهودهست امّا میسپارم
زخم بزرگم را به مرهمهای کوچک
پیچیده بوی محتشم مثل نسیمی
در سینههامان این محرّمهای کوچک
غمهایمان اندازه صحرا بزرگ اند
ما را نمیفهمند آدمهای کوچک
سعید بیابانکی